- یکشنبه 04 اردیبهشت 1401 :: 09:22
نظریه ای وجود دارد که می گوید با بالا رفتن سن، ما با محیط اطراف خود آشناتر می شویم و به جزییات محیط اطراف و محل زندگی و کار خود توجهی نمی کنیم.
چرا با بالا رفتن سن زمان سریع تر می گذرد؟
وقتی کودک بودیم، تعطیلات تابستان سال ها طول می کشیدند و تعطیلات نوروز نیز گذری آرام و آهسته و دلچسب داشتند. اما چرا وقتی سن مان بیشتر می شود، زمان با سرعت برق و باد می گذرد و هفته ها و ماه ها در یک چشم به هم زدن به پایان می رسند؟
به نظر نمی رسد این گذر سریع زمان نتیجه اشباع زندگی ما با مسئولیت ها و نگرانی های بزرگسالی باشد. تحقیقات نشان داده احساسی که بزرگسالان از گذر سریع زمان دارند باعث می شود زندگی شان را خیلی شلوغ و پرمشغله کنند.
تئوری های مختلفی در تلاش برای توضیح علت گذر سریعتر زمان با بالا رفتن سن مطرح شده است. یکی از آنها تغییر تدریجی ساعت بیولوژیک بدن است. کاهش متابولیسم با بالا رفتن سن و با کاهش تعداد تنفس و ضربان قلب رخ می دهد.
تنظیم کننده های ساعت بیولوژیک کودکان از روند بسیار سریعتری برخوردار است. این بدین معنی است که کودکان در یک بازه زمانی مشخص، تعیین کننده های بیولوژیکی (ضربان قلب، تنفس) بیشتری را تجربه می کنند و به همین دلیل به نظرشان می آید که زمان بیشتری گذشته است.
تئوری دیگری نیز مطرح است که می گوید آنچه ما از گذر زمان حس می کنیم با مقدار اطلاعات جدیدی که درک می کنیم ارتباط دارد. وقتی تعداد اطلاعات جدید و محرک ها بیشتر باشند، مغز ما زمان بیشتری را برای فرایند اطلاعات لازم دارد و به همین دلیل گذر زمان به نظر طولانی تر می رسد. در واقع، شاید به همین دلیل است که در موقعیت های جدید مغز ما خاطرات را با جزییات بیشتری ثبت می کند، بنابراین به خاطر سپاری این جزییات برای ما از خود واقعه دیرتر سپری می شود. اما این ها همگی چگونه تسریع گذر زمان با بالا رفتن سن را توجیه می کنند؟
نظریه ای وجود دارد که می گوید با بالا رفتن سن، ما با محیط اطراف خود آشناتر می شویم و به جزییات محیط اطراف و محل زندگی و کار خود توجهی نمی کنیم. اما برای کودکان دنیا همیشه محل هایی جدید و پر از تجربه های جدید دارد، بدین معنی که کودکان باید مغز و ذهن خود را به طور کامل برای شناخت جزییات محیط اطراف به کار بگیرند تا با دنیای اطراف خود آشنا شوند.
این نظریه ادعا می کند که به همین دلیل زمان برای کودکان نسبت به بزرگسالان که درگیر روزمرگی شده اند، آهسته تر می گذرد. بنابراین هر چه با تجربیات روزانه زندگی آشناتر می شویم، زمان سریعتر می گذرد و بطور کلی، این آشنایی با بالا رفتن سن بیشتر می شود و در نتیجه با بالا رفتن سن زمان سریعتر می گذرد.
مکانیسم بیوشیمیایی این نظریه بدین شکل بیان می شود که آزادسازی دوپامین که در برخورد با محرک های محیطی جدید آزاد می شود به ما در تعیین مفهوم اندازه گیری زمان کمک می کند.
پس از بیست سالگی و ورود به میانسالی، سطح دوپامین افت می کند و باعث می شود گذر زمان سریعتر به نظر برسد. اما هیچکدام از این نظریه ها نمی توانند بطور کامل روند ریاضی گونه و مداوم افزایش سرعت گذر زمان را توضیح دهند. کاهش طول مدت یک مدت زمان ثابت همراه با بالا رفتن سن نشانگر مقیاسی لگاریتمی برای زمان است.
مقیاس های لگاریتمی به جای مقیاس های خطی برای اندازه گیری زلزله و یا صوت به کار می روند. در این موارد با توجه به تغییرات بسیار زیادی که در میزان اطلاعات رخ می دهد باید از مقیاسی استفاده کرد که این تفاوت ها را بسیار دقیق نشان دهد. اما چرا باید درک ما از زمان هم از این سیستم مقیاس استفاده کند؟ به این دلیل که گفته می شود ما هر دوره زمانی خاص را به شکل نسبتی از زمانی که زندگی کرده ایم درک می کنیم.
برای یک کودک دو ساله، یک سال، نیمی از زندگی است که به همین دلیل مدتی طولانی به نظر می رسد. برای یک کودک ده ساله هم این مدت زمان معادل 10% از زندگی است که باز هم زمانی طولانی است. بر اساس مقیاس لگاریتمی می توان متوجه شد که چرا با بالا رفتن سن به نظر زمان سریعتر می گذرد. مدت زمان پنج ساله ای که بین سنین پنج تا ده سالگی تجربه کرده ایم، حسی معادل مدت زمانی دارد که در گذر زمان بین 40 تا 80 سالگی حس می کنیم. حالا بهتر می توانیم سرعت گذر زمان را درک کنیم.
چرا با بالا رفتن سن زمان سریع تر می گذرد؟