- یکشنبه 15 مهر 1403 :: 10:48
زن میانسال:سالهای اول زندگی مان بچه نمیخواستیم. من و شوهرم فکر میکردیم دیر بچه دار شدن برای ما که تحصیلات دانشگاهی داریم نوعی کلاس به حساب میآ ید.
به گزارش اعتبار نوین؛ از طرفی میخواستیم پولی جمع کنیم و از عهده مسئولیت سنگین پدر و مادر شدن بر بیاییم. زن میانسال افزود: اوضاع که بهتر شد با مشورت دکتر باردار شدم. ما صاحب یک دختر شدیم و بعد از آن هم عهد بستیم که دیگر بچه نمیخواهیم. شوهرم میگفت از عهده همین یک بچه بربیاییم خیلی کار مهمی انجام داده ایم و ….
به هیچ قیمتی زیر بار نرفتیم
من و شوهرم آرزوهای زیادی برای تنها دخترمان داشتیم و هرچه از دست مان بر میآ مد برایش انجام میدادیم. دخترم کلاس اول بود که خانواده من و پدر و مادر شوهرم اصرار داشتند بچه دیگری هم داشته باشیم. اما به هیچ قیمتی زیر بار نرفتیم.
همین که توانسته بودیم تمام امکانات را برای فرزندمان فراهم کنیم احساس رضایت میکردیم. سالها به سرعت سپری شدند و دخترم قد کشید و بزرگ شد. اما اوخیلی مغرور و خودخواه بار آمده بود و نمیتوانستیم ۲ کلمه حرف بزنیم. او آنقدر بد اخلاق و مغرور بود که با هیچ کدام از همکلاسی هایش نمیتوانست ارتباط برقرار کند.
دخترم در خانه هم یکه تاز میدان بود و با من و پدرش هم سازگاری نداشت. ما که عاشق دخترمان بودیم از رفتارهای غلط و اشتباه هایش هم چشم پوشی میکردیم.
در دوران دبیرستان شاکی بود که چرا تنهاست
زن میانسال افزود:دخترم در دوران دبیرستان شاکی بود که چرا خواهر و برادری ندارد و همیشه تنها است. او با یکی از همکلاسی هایش صمیمی شد و این دوستی باعث شد خودسر و لجوجتر بشود. حتی از طریق این دختر با پسری در فضای مجازی ارتباط برقرار کرده بود.
من و همسرم با اطلاع از این موضوع احساس خطر کردیم. تصمیم گرفتیم رویه تربیتی مان را تغییر بدهیم. به همین خاطر خط و نشانهای زیادی برایش کشیدیم و سختگیریهای مان شروع شد.
رفتارهای سختگیرانه و بد خلقیهای مان نه تنها نتیجهای نداشت بلکه باعث شد او که شکننده و زودرنج بار آ مده بود از خانه فراری بشود. بدون اجازه ما به خانه پدر بزرگش رفته بود.
من و شوهرم که نمیخواستیم خانوادههای مان قاطی مسائل زندگی شوند با عصبانیت دنبالش رفتیم. ما هیچ فرصتی به پدرو مادرمان ندادیم که اظهار نظری بکنند و او را به خانه برگرداندیم. البته از ترس آبرویمان تصمیم دیگری گرفتیم و دوباره بیش از حد مهربان شدیم.
متوجه تغییر رفتار و حرکاتش شدیم
دخترم به ما بی احترامی میکرد. دیپلمش را گرفت و به دانشگاه رفت و دیگر تقریبا هیچ نظارت و کنترلی بر او و رفت و آمدهایش نداشتیم.
از چند وقت قبل هم متوجه تغییر رفتار و حرکاتش شدیم. یکی دوبار از کارت عابر بانکم بدون اجازه پول برداشته بود. وقتی در این باره از او توضیح خواستیم انگار خودش هم خسته شده بود. برای اولین بار نشستیم و صمیمی و منطقی حرف زدیم.
میگفت احساس دلتنگی و افسردگی میکرد و چند هفتهای است که یکی از دوستانش به او مواد مخدر داده و او بعد از آلوده شدن پای در خانههای ناجور گذاشته است.با شنیدن این حرفها دنیا روی سرمان خراب شد. ما که این قدر هزینه کرده بودیم تا دخترم کم وکسری نداشته باشد این طوری به بن بست رسیده بودیم. بچه ام را به مشاوره آورده ایم و قرار شد تحت نظر روانشناس قرار بگیرد.
شانس آوردیم زود متوجه این اشتباهش شدیم و او را از این شرایط بیرون کشیدیم من و پدرش شوکه بودیم. حالا میفهمم برای پرورش و رشد و تربیت یک فرزند، پول و امکانات کافی نیست، بچه ما تنها مانده بود و محبت واقعی میخواست.
کارشناسی:
مریم احمدی منش، مشاور، روانشناس و کوچ حرفهای پاسخ میدهد:
بله عزیزان، بحثم را با آشنایی با ۴ سبک مختلف فرزندپروری آغاز میکنم:
۱-شیوه فرزند پروری «مستبدانه»
اینها همیشه خواستار اطاعت بی، چون و چرای فرزندان خود هستند، آرزوها و خواستههای خود را بر فرزندانشان تحمیل میکنند و بسیار سختگیر هستند.
۲-سبک فرزند پروری «سهل گیرانه»
اینها با فرزندانشان گرم و صمیمی هستند که نکته مثبتی است، اما در عین حال، تمایلی به تعیین حد و مرز، مدیریت و کنترل بر رفتار فرزندانشان ندارند و این نکته منفی است. آنها همیشه خواستههای فرزندان را بدون، چون و چرا میپذیرند و بدرفتاری آنها را که منجر به پیامدهای منفی در آینده برایشان میشود، نادیده میگیرند.
۳-فرزند پروری «بی اعتنا و طردکننده»
این والدین ارتباط و تعامل کمی با فرزندشان دارند، در زندگی آنها دخالتی نمیکنند، توجه، نوازش، صمیمت و پاسخگویی کمی نسبت به نیازهای عاطفی و هیجانی آنها دارند، این فرزندان بسیار انزواطلب و دچار کمبودهای عاطفی میشوند.
مریم احمدی منش، عضو رسمی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران، افزود:
فرزندان در این سه سبکی که ذکر شد، اغلب اعتماد به نفس پایین، افسردگی، ترس و اضطراب در موقعیتهای جدید را دارند و ممکن است در معرض رفتارهای غلط و خطرناک مانند دوستیهای آسیب رسان در فضای مجازی یا واقعی، خشونت و حتی مصرف مواد مخدر قرار بگیرند؛ و سبک آخر
۴-شیوه فرزند پروری «مقتدرانه»
این سبک از بهترین شیوههای فرزند پروری است که مانند بسیاری از روانشناسان بر آن تاکید دارم.
در این روش، والدین نه بیش از حد صمیمی و بی حد و مرز و نه خیلی سرد هستند. مدیریت اصولی و قواعد و قوانین صحیحی وجود دارد، تعامل شایسته و گفتگوی صحیحی با فرزندان خود دارند و خوب به فرزاندان خود گوش میکنند، کمک میکنند تا او بتواند مستقل فکر کند و انتظاراتشان را براساس موقعیت و نیازهای فردی او تغییر میدهند.
در نتیجه این فرزندان، سلامت هیجانی بهتر، مهارتهای عاطفی و اجتماعی بالاتر، انعطافپذیری بیشتر و در عین حال، دلبستگی ایمنی دارند. آنها بیشتر مسئولیتپذیر هستند، خودتنظیمی قوی دارند و یاد میگیرند به تنهایی تصمیمات درستی بگیرند، برای سایر افراد و قوانین احترام قائل هستند، نگران یا مضطرب نیستند، همدل، مهربان و صمیمی هستند، مشکلات کمتری با همسالان و دوستان خود دارند، دلبستگی ایمن و روابط خوبی با والدین خود دارند و در مقابل فشارهای زندگی تابآوری بیشتری دارند.