- چهارشنبه 23 مهر 1399 :: 12:36
از دیدگاه تاریخی، چشم زخم، ریشه در تمدنهای باستانی دارد و مختص مردم ایران هم نیست.
از مصر و یونان باستان، تا تمدنهای پیشرفتهی امروزی، افرادی در سراسر جهان هستند که به نوعی چشم زخم را باور دارند. در ایران، این موضوع را با عنوان «چشم شور» هم بهکار میبرند. این باور در جوامع عرب با عنوان «نظر»، در ایتالیا «مالوچیو»، در اسپانیا «مال د اوجو» و حتی در هاوایی آنرا با عنوان «استینک آی» به معنی چشم متعفن میشناسند. اما عنوان کلی آن در سراسر جهان «چشم شیطان» است؛ همان نماد آبیرنگ، با حلقههای سفید و سیاه که ریشهی استفاده از این نماد، بهطور دقیق، مشخص نشده است. برخی از افراد، خانه، خودرو و گاهی به شکل زیورآلات این نماد را به همراه خود دارند و معتقد هستند که این نماد عاملی دافعه در برابر چشم زخم و امواج منفی چشم دیگران میشود!
اما در طول تاریخ، بیشترین اعتقاد به چشم شیطان یا همان چشم زخم، در منطقهی خاورمیانه، هند، بخشهایی از اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین بوده است که با تفاوتهایی در اصل باور و روشهای دفع آن، با هم فرق میکنند، اما همهی آنها به یک چیز اعتقاد دارند؛ «نگاهی خیرخواهانه یا حسودانه که به عمد یا سهو باعث آسیب رساندن به فرد یا خرابی شئیای میشود.»
اما نگاه دقیقتر برای کنکاش این باور، ما را به این فکر فرو میبرد که آیا تعریف و تمجید حسودانه یا از سر خیرخواهی، باعث بروز بیماری یا اتفاقی بد میشود؟ برای مثال فردی به دوستش میگوید «امروز چقدر سر حال هستی.» فردای آن روز، دوستش به آنفلونزا مبتلا میشود. با وجود اینکه همه میدانند علت بروز آنفلونزا، ویروسی است که از طریق معاشرت با فردی آلوده به این ویروس، به فرد سالم منتقل میشود، باز هم آن فرد را به به چشم شوری متهم میکنند.
یا اینکه خانوادهای در حال تماشای مسابقهی فوتبال هستند و تیمشان تا دقایق پایانی با یک گل از حریفش پیش است. پسر خانواده میگوید «آفرین به بازیکنان، امروز خیلی خوب بازی کردند.» در همان چند دقیقهی پایانی تیم بازنده، دو گل میزند و تیم محبوب آنها بازی برده را میبازد؛ بقیهی اعضای خانواده او را متهم به چشم زخم میکنند و دلیل باخت تیمشان را به گردن او میاندازند! آیا گفتهی پسر این خانواده، تمامی فرآیند تیم فوتبال، از جذب بازیکنان پیش از آغاز فصل تا تمرینات روزانه، تفکرات سرمربی و اتفاقات درون زمین را تحت تاثیر قرار داده است و عامل شادی چندین میلیون طرفدار تیم برنده و اندوه میلیونها هوادار تیم بازنده، آن جملهی پسر بوده است؟ یقیناً خیر. هیچ گفته یا نگاهی، ولو حسودانه، نمیتواند سلامت، سرنوشت، عمر و داراییهای شما را دچار صدمه کند.
پیش از گفتن اثرات منفی این باور خرافی، باید گفت که همهی این مسائل، به دیدگاه افراد به اتفاقات پیرامونشان بستگی دارد. اینکه شما رخداد مسائل پیرامونتان را با نگاهی دقیق و علمی بررسی میکنید و بهدنبال دلیل آن خواهید بود، یا با نگاهی ساده از کنار آن میگذرید و با عاملی پیشپاافتاده، مثل چشم شور، دربارهی ریشهی آن اتفاق، فکر نمیکنید. با این حال، اگر از دستهی دوم هستید، با هر دیدگاهی، چه اعتقادی، چه روانشناسانه و چه علمی، باید بدانید اگر اتفاقی بخواهد رخ دهد، زدن چند ضربه به تخته، دود کردن گیاه اسپند و یا استفاده از چند دانه نمک، نمیتواند جلوی رخ دادن آنرا بگیرد؛ حال میخواهد فعال شدن ویروس آنفلونزا باشد یا باختن تیمتان در دقایق پایانی!
اگر فردی مذهبی هستید و به این موضوع اعتقاد دارید که هیچ اتفاقی بدون خواست الهی رخ نمیدهد، پس دخالت دادن انسانی در بُروز بیماریای لاعلاج یا اتفاقی که میتواند مسیر زندگی یک نفر، خانواده یا جامعهای را تغییر دهد، میتواند به شکلی «شِرک» محسوب شود و به جز خواست الهی، عاملی بالقوه و قدرتمندتر از آنرا موثر در امور پیرامونتان متصور هستید که با اصل اعتقادات مذهبی در تضادی شدید است.
اما اگر خود را فردی تحصیلکرده و با نگاه علمی به اطرافتان میدانید، باید این موضوع را بپذیرید که هیچ شاخهای از علم و هیچ دانشمندی در جهان، موضوع چشم زخم را تایید نمیکند و علم به شکلی صریح، ارتباط موضوعات بدیهی علمی، مثل امواج الکترومغناطیسی را با چشم انسان و امواج خاص صوتی، با چشم زخم را رد میکند.
از طرفی علم، وقوع اتفاقی بد، پس از گفتن جملهای تحسینبرانگیز یا حسودانه را با مفهومی آماری، به شکلی دقیق مرتبط میداند. «پیشامد تصادفی» مفهومی است که در دوران مدرسه نیز آنرا شنیدهایم؛ با مثالی معروف از کیسهای حاوی تعدادی برابر از مهرههای سفید و سیاه. در این مقاله، پیشامد تصادفی اینچنین توصیف میشود که مهرههای سفید درون کیسه را اتفاقهای خوب در نظر میگیریم و مهرههای سیاه را رخدادهای بد. هر بار قبل از بیرون آوردن یکی از مهرهها، از چیزی تعریف کنید و بلافاصله یکی از مهرهها را بیرون بیاورید. همان اندازه که احتمال دارد مهرهای سفید (اتفاق خوب) بیرون بیاید، همان اندازه هم احتمال دارد، مهرهی سیاهی (اتفاق بد) بیرون کشیده شود. در نتیجه، از نگاه آمار و احتمالات، رخدادها میتوانند کاملاً تصادفی باشند. برای مثال امکان دارد همکار شما از خودروی جدیدتان تعریف کند؛ عصر و هنگام برگشتن به خانه، احتمال دارد خودروی شما خراب شود و یا اینکه اصلا خراب نشود. اگر شما به چشم زخم اعتقاد داشته باشید، ۲۰ روز بعد هم برای خودروی جدید شما اتفاقی بد بیافتد، آنرا به گفتههای همکارتان ربط میدهید، ولی اگر دیدگاهی درست داشته باشید، بلافاصله بهدنبال دلیل خرابی و رفع عیب آن میروید.
بیشک باور چشم زخم یا همان چشم شیطان، باوری خرافی است و اعتقاد به آن تنها زندگی را برای خود و اطرافیان سخت میکند. اینکه شما یکی از نزدیکانتان را به شوری چشم بشناسید، با هر بار دیدن و معاشرت با او، ناخودآگاه منتظر اتفاقی بد خواهید بود و هر رخداد بدی که پیش بیاید را به یکی از گفتههای او ربط میدهید. از طرفی متهم کردن فردی به داشتن چشم شور، غیرمستقیم باعث کاهش اعتمادبهنفس او میشود و در دراز مدت او را به فردی منزوی در جمع، تبدیل خواهد کرد.
بنابراین بهتر است با تغییر و اصلاح دیدگاه خود و اطرافیان، این خرافه را از زندگی خود حذف کنیم و با نگاهی بهتر به محیط پیرامونمان، پس از هر پیشامدی بد، بهدنبال دلیل واقعی آن باشیم، نه بهدنبال مقصری که دلیل تمام اتفاقات را به گردن او بیاندازیم.