- یکشنبه 28 فروردین 1401 :: 02:50
اینکه چرا سهامداران همیشه بدنبال شرکتهایی هستند که عموما در مجامع خود سود نقدی بالایی تقسیم میکنند عنوان این مطلب است.
نبض بورس: مجامع بورسی
مجامع بورسی یکی از موضوعات مهم برای افراد سهمامداران می باشد.
منظور از مجمع بورسی این است که تمام سهامداران و مدیران یک شرکت سهامی به منظور تعیین وضعیت و دارایی شرکت جلسه ای را برگزار می کنند.
هرچند دلیل جذابیت مجامع بورسی، رقیق شدن قیمت سهمها و تعدیل نسبت P/ E آنها است اما کارشناسان معتقدند تقسیم سود بالا همیشه هم مطلوب نیست و بهتر است صرف طرحهای توسعهای و افزایش بهروهوری بنگاهها شود.
بازار سهام هر فصل مجامع برگزار و بهطور سنتی تاثیر مثبتی بر اذهان عمومی و فضای حاکم بر بازار دارد و در بسیاری از صنایع رونقی کوتاهمدت را شکل میدهد. این رونق سبب میشود تا از یکسو سرمایهگذاران ترکیب پرتفوی خود را در بازار تغییر دهند و از طرفی دیگر با چشمدوختن به سود تقسیمی مورد انتظار در مجامع اقدام به خرید یا فروش سهام کنند.
در این شرایط خریداران بهجز اشتیاق به دریافت سود مجمع به چند دلیل دیگر نیز سهم میخرند. نخست اینکه رقیقشدن قیمت سهام پس از تقسیم سود، در نهایت میتواند رشد قیمت سهام به سطوح قبلی را دربر داشته باشد، ضمن آنکه P/ E سهام نیز پس از تقسیم سود و تعدیل قیمتها جذابتر از گذشته خواهد شد، با اینحال بهنظر میرسد که این نگاه یعنی جذابیت تقسیم سود آنچنان که بهنظر میآید عاری از ایراد و اشتباه نیست و در دل خود کاستیهایی دارد.
یکی دیگر از زمانهایی که عموما اقبال به بازار سهام افزایش مییابد، دوره ۴۰روز تا یکماهه منتهی به ۳۱ تیرماه است که درمیان فعالان بازار به فصل مجامع شهرت یافته است. در این زمان سرمایهگذاران چه خرد باشند و چه نهادی، سعی میکنند تا با شناسایی سهامی که قیمت آنها در حد معقول و مناسبی قرار دارند سهام ارزنده را شناسایی کنند تا با نزدیک شدن زمان برگزاری مجامع از افزایش قیمت آن بهعنوان سود استفاده کنند یا اینکه با رفتن به مجمع سود نقدی آن را بگیرند. این دقیقا همان چیزی است که حتی میتواند بسیاری را به محاسبه وا دارد و آنها را برای خرید یا عدمخرید سهام ترغیب کند.
اما نکته دیگر که به جذابیت سهام در فصل مجامع منتهی خواهد شد، سود تقسیمی سهام است که بنا به رسم هر ساله شرکت یا نیاز آن به تامین سرمایه میتواند ۱۰ تا بیش از ۸۰درصد سود را دربر بگیرد. بررسی وضعیت هر ساله حکایت از آن دارد که موج به راه افتاده در بازار سهام که در برخی از موارد ناشی از تمایل به دریافت سود مجامع است، با این حال بخش مهمی از خریداران سهام اطلاعات دقیقی از مکانیزم تقسیم سود یا حتی زمان برگزاری مجمع ندارند و بدون آنکه متوجه شوند بعضا با رفتن سهم به مجمع، کاهش قیمت آن بعد از بازگشایی را به حساب کاهش ارزش دارایی خود تلقی میکنند. این در حالی است که در همین مدت ارزش دارایی آنها کاسته نشده بلکه بخشی از آن بهعنوان سود از دل قیمت سهام بیرون آمده است. این عامل که سبب کاهش P/ E میشود، خود برای برخی از سرمایهگذاران دلیلی است تا با فرض رسیدن قیمت سهام به رقم قبلی اقدام به خرید سهم کنند.
بنابراین میتوان گفت که آنچه در این بازه زمانی به پرطرفدار شدن مجامع میانجامد، نه خود مجامع شرکتها بلکه در بسیاری از مواقع صرفا فصل آن است. مجمععمومی صاحبان سهام تنها در شرایط میتواند برای خریدار یک سهم جذاب تلقی شود که او با آشنایی نسبت به وضعیت مالی شرکت و میزان سودآوری آن پا به مجمع بگذارد و سود خود را از دریافت سود تقسیمشده سالمالی گذشته یا در اصل ارزندهبودن نگهداری سهام برای مدت طولانی چند ساله بهدست آورد. در این حالت اگر فرض بر این باشد که درآمد سهم به سبب مسائلی نظیر طرح توسعه یا افزایش فروش افزایش خواهد یافت، خریدار نتیجه خواهد گرفت که میتواند بهطور مداوم به ارزش واقعی دارایی خود در سهام شرکت بیفزاید چراکه با فرض مناسب بودن سیاست تقسیم سود شرکت در سالهای بعد نیز سود خوبی از مجمع خواهد گرفت، اما آیا تقسیم سود آنقدر که در نگاه اول بهنظر میرسد جذاب است؟
تضاد و زاویه دید سهامدار
در ادبیات مالی تقسیم سود همیشه برای شرکت اتفاق مبارک و میمونی نیست. وقتی یک شرکت اقدام به تقسیم سود میکند با فراهمکردن فضا برای خروج پول از شرکت در عمل دست خود را برای نگهداری پول میبندد، مخصوصا اگر شرایط کلان اقتصادی یا مشکلات داخلی شرکت دست او برای تامین سرمایهدرگردش را تا حدودی بسته باشد. از سویی دیگر تقسیم سود بالا حاکی از آن است که مدیران شرکت در حوزه فعالیت خود فضای مناسبی برای تحقیق و توسعه نیافتهاند و از اینرو با تقسیم سود سعی میکنند تا سهام خود را جذاب نگاه دارند و این در حالی است که یک شرکت رو به رشد که طبیعتا موقعیتهای مناسبی برای بهبود کسبوکار خود و توسعه آن دارد، نه فقط در ایران بلکه در تمامی کشورهای دنیا تمایل چندانی به خروج وجه نقد نداشته و سعی میکند تا با نگهداری آن فضا را برای تداوم فعالیت خود و کاهش ریسکهای موجود در آن کسبوکار هموار کند.
با این حال قضیه همیشه محدود به صلاحدید مدیران شرکتها نیست. در شرایطی به مانند ایران حتی اگر طرح توسعهای هم وجود داشته باشد، سرمایهگذار خرد که میتواند بهراحتی سهام خود را در بازار بفروشد تمایل چندانی به چشمپوشی از سود تقسیمی ندارد، برای همین در اکثر مجامع حتی اگر سهامداران عمده هم خواهان انباشتن سود در خود شرکت باشند همیشه افرادی از میان سهامداران خرد حاضر در مجمع پیدا میشوند که نسبت به سیاست اتخاذی برای کاهش تقسیم سود اعتراض کنند. چنین دیدگاهی ناشی از عدماطمینان سایهافکنده بر کل اقتصاد است. وقتی افراد از آینده مطمئن نباشند سعی میکنند تا سهم خود از سود شرکت را نقدا دریافت و آن را به مقاصد دیگری منتقل کنند.
همین امر سبب میشود تا اعتماد نسبت به تصمیمات گرفتهشده در داخل شرکتها اندک باشد و نهتنها تقسیم سود اندک، بلکه حتی افزایش سرمایه از محل آورده نقدی نیز موردتوجه مردم عادی قرار نگیرد. در اینجاست که میان خود شرکت و سرمایهگذاران آن مخصوصا اگر تعداد سهام شناور بالا باشد تضاد منافع آشکار شکل میگیرد و شخص حقوقی موردبحث در نهایت یا مجبور خواهد شد از منافع خود به سبب منافع متفاوت سهامداران چشمپوشی کند یا با رفتن به سمت سیستم بانکی در عمل به سرمایهگذاران بلندمدت و ساختار مالی خود هزینههای مالی تحمیل کند. این در حالی است که در بازارهای مالی توسعهیافته به سبب کمبودن ریسکهای پیشروی اقتصاد مساله موردبحث عملا محل چندانی از اعراب ندارد و سرمایهگذاران حتی به سمت شرکتهایی میروند که با سیاست تقسیم سود اندک خود را برای افزایش ارزش سهام برای سالها یا دهههای پیشرو آماده کردهاند.
نویسنده: محمد امین خدابخش