- پنجشنبه 12 آبان 1401 :: 12:56
چه کارهایی باید بکنیم تا تحمل شرایط اقتصادی سخت، برای مان سهل تر شود؟
اخیراً خبری منتشر شده که میگوید خط فقر در ایران به 18میلیون تومان برای یک خانوار 4 نفره رسیده است. این خبر بازتابهای زیادی داشت و باعث شده تا نقد و نظرهای زیادی در اینباره مطرح شود. اما آیا چنین است؟ اینجا البته ما با یک مطلب راهنماگونه روبهرو هستیم و نمیخواهیم وارد بحثهای خبریتر و فنیتر شویم. اما قبل از هر چیزی، نیاز است که کمی در اینباره هم بدانیم.
واقعاً آیا خط فقر 18میلیون تومان شده؟ و اگر چنین است، چه کارهایی از دست ما بهعنوان صاحبان خانوارها برمیآید تا کمی از وخامت این اوضاع کم کنیم؟ در این راهنمای جمع و جور، سعی کردهایم نکتههایی که به نوعی ناشی از تجربه زیستهمان در این جامعه است را با شما به اشتراک بگذاریم. قطعاً اینها نه نهاییترین و قطعیترین نکتهها هستند و نهتنها نکتههای موجود بلکه میتوانید این نکتهها را به نسبت وضعیت زندگیتان ادامه داده و تفسیر کنید.
1-اول اجازه بدهید کمی درباره خط فقر بدانیم. خط فقر به آستانه فقر و حد فقر هم معروف است. به نسبت هر کشوری هم فرق میکند؛ یعنی خط فقر در کشور ترکیه ممکن است با خط فقر در کشور اتیوپی کاملاً متفاوت باشد و این کاملاً منطقی است. به این منظور، معمولاً سعی میکنند هزینه کل تمام منابع ضروری که یک انسان بالغ متوسط در یک سال مصرف میکند را حساب و کتاب کرده و معیار قرار بدهند. به همین دلیل خط فقر در شرایط و محیطهای مختلف متفاوت است؛ چرا که وضعیت آدمها در این شرایط و محیطها کاملاً متفاوت است.
2-بزرگترین عنصر تعیینکننده در خط فقر را هزینه مسکن یا اجارهبها و… میدانند. طبیعی است که اجارهبها در تهران با شهرهای دیگر و روستاها و… متفاوت است. پس خط فقر 18میلیونی که اشاره شده است، نمیتواند عدد کاملی باشد. این عدد شاید برای تهران و یک خانوار 4نفره تعریف داشته باشد؛ درحالیکه شاید چه بسا برای شهرهای بزرگ دیگر هم نتوان بازتعریفش کرد. شاید مثلاً هزینهکرد مسکن در شهرهای کوچک و روستاها و بخشها و… متفاوت باشد و زوجین عادت به زندگی در خانههای پدری داشته باشند، در این صورت عدد خط یا حد فقر قطعاً جابهجا میشود.
3-قبل از نکتههای راهنماگونه اجازه بدهید به 2نکته دیگر هم اشاره کنیم که شاید برایتان جالب باشد. نکته اول اینکه در طراحی شاخص فقر، از 3معیار استفاده میشود: مصرف یک سبد خاص از کالا، هزینه کل و درآمد کل. مطالعاتی که روی هر کدام از اینها انجام میشود البته متفاوت است و باعث ایجاد نتایج متفاوت میشود. نکته بعدی هم آن است که شاید شما از حیث درآمد وضع جالبی نداشته باشید، ولی از حیث هزینهکرد وضعتان نسبتاً خوب باشد. اما چرا؟ اقتصاددانها علت را در روشهایی چون قرضکردن و وامگرفتن و فروش برخی از داراییها میدانند که باعث میشود تا سطح رفاه خانوار بالاتر از خط فقر قرار بگیرد.
4-حالا جدا از اینکه خط فقر بین 10تا 18میلیون باشد و به نسبت شهرهای مختلف فرق کند و…، وظیفه فردی ما چیست؟ طبیعی است که ما نمیتوانیم تا ابد منتظر بمانیم تا شرایط اقتصادی اصلاح شود. حالا این شرایط اقتصادی در آینده نزدیک یا آینده متوسط، اصلاح شده یا نمیشود، اینها نفیکننده وظیفه فردی ما برای اقتصاد خانوار نیستند. منطقی هم نیست که منتظر بمانیم؛ درحالیکه شاید بتوانیم کارهایی انجام بدهیم. نخستین وظیفه و رویکرد هم آن است که بهشدت خویشتندار و دارای کنترل شخصی و خانوادگی باشیم. شاید بپرسید که این دیگر چه توصیهای است؟
5-بازاریابان اصطلاح معروفی دارند: مردم با احساسشان خرید میکنند و با منطقشان سعی میکنند آن را توجیه کنند. پس اگر شما تسلط خوبی بر رفتارتان و احساستان داشته باشید، میتوانید کلی از هزینهها را تعدیل و کنترل کنید. در خریدها باید منطق شما دستور بدهد نه احساس شما. اگر کمکم به چنین رویکردی عادت کنید، میتوانید کنترل زیادی روی هزینهکردهای خودتان داشته باشید. گاهی که به تفریح یا گشتوگذار و… میروید، شاید تقاضای فرزند یا همسر و… شما را در معذوریت احساسی و عاطفی قرار بدهد تا هزینهای بکنید. اگر واقعاً «ضرورت» ندارد، این احساسات را حتماً کنترل کنید.
6-مثلی آمریکایی هست که میگوید مراقب «سِنت»ها باشید، «دلار»ها مراقب خودشان هستند. به فارسیاش چنین میشود که شما مراقب هزار تومانها باشید، میلیون تومانها مراقب خودشان هستند. به این معنا که هزینههای کلانی مثل اجاره و بیمه ماشین و خورد و خوراک و پوشاک و…، خودشان مراقب خودشان هستند و مشخصاند اما هزینههای کوچک غالباً دیده نمیشوند؛ چون مدام با خودتان میگویید حالا 10هزار یا 20هزار یا 40هزار تومان است، مگر میخواهد با من چه کار کند؟ همین هزینههایی که از زیر چشم شما در میروند، باعث میشوند تا آخر ماه، یک دفعه جا بخورید که پولها کجا رفتهاند.
7-ابتدا باید روی ذهنتان کار کنید. به این منظور نیز باید مانند طراحی خط فقر عمل کنید. خط فقر طبق هزینه سالانه تعیین میشود. شما هم باید بدانید یک هزینه ساده اگر ضرب در 365روز شود، چطور میشود! شاید مثلاً تصور کنید روزی 5هزار تومان صرف فلان هزینه کردن که کسی را نکشته. اما همین عدد اگر ضرب در 365شود، یک میلیون و 825هزار تومان خواهد شد. بهنظرتان رقم کمی است؟ با همین حساب و کتاب ساده، به ذهنتان یاد میدهید که اساساً چیز بیاهمیتی وجود ندارد و هر چیزی در معیار سالانه، واقعاً بزرگ و اثرگذار میتواند باشد.
8- بزرگترین هزینهکرد شما اجارهبهاست؛ البته اگر صاحبخانه نباشید. اجارهبها هم که میدانیم سر به فلک کشیده. اگر بتوانید در این زمینه کار خاصی انجام بدهید، کلی از هزینهها را صرفهجویی کردهاید. شاید نیازی به اجاره آپارتمان نوساز نباشد و یک ملک قدیمیساز سرپا و بازسازی شده هم کارتان را راه بیندازد. شاید تغییر محل زندگی در تهران، بتواند کلی از هزینهکرد اجارهبهای شما را کم کند؛ درحالیکه هم در رفتوآمد شما خللی ایجاد نکند و هم در سبک زندگی شما. البته اگر در میانمدت بتوانید به خرید خانه هم فکر کنید که عالی است. مثلاً اگر مابین 500تا 750میلیون پول رهن منزل دادهاید، با یک وام زوجین و کمی پسانداز، میتوانید در محلهای قابلقبول یک آپارتمان 50،40 متری تهیه کنید.
9-تا میتوانید گزارشگیری مالیتان را تبدیل به عادت کنید؛ یعنی هر ریالی که خرج میکنید را برای خودتان گزارش و ثبت کنید تا متوجه بشوید که پولها دارند کجا میروند. این امر باعث ایجاد نوعی آگاهی مالی در شما میشود که نتیجهاش کنترل مالی بیشتر خواهد بود. تا میتوانید در خریدها هم، از جاهای مختلف قیمت بگیرید. برخی فروشگاهها و مغازهها قیمتهای مناسبتری دارند که در طول زمان، میتواند باعث صرفهجویی بیشتری در شما شود. اگر هم صاحب خودرو هستید در استفاده از لوازم یدکی و خدمات مکانیکی و… هم همین نکته را میتوانید رعایت کنید.
10-ما که نمیگوییم، بعضی از جمعیتشناسان میگویند که بهترین روش برای اینکه به سالمندان آینده خدمت کنید، این است که روی 20 تا 50سالگی این افراد تمرکز کرده و ورزشکردن و سبک زندگی و تغذیه سالم و… را در آنها نهادینه کنید. اما چرا؟ حالا کلیت قصه شاید ربطی به سالمندها هم نداشته باشد. شما اگر ورزش کرده و سبک زندگی سالمتری داشته باشید، نیاز کمتری به بیمارستان و دکتر و دارو خواهید داشت و خود اینها نوعی صرفهجویی مالی خواهد بود. ضمن اینکه باعث صرفهجویی در خوراکیهای ناسالمی چون پیتزا و نوشابه و فستفود و سرخکردنیها و… میشود که شاید هر وعدهاش کلی هزینه برایتان بتراشد. به هر حال گفتهاند که پیشگیری بهتر از درمان است.