• پنج‌شنبه 15 دی 1401 :: 01:53

تاریخچه حجاب آیا قبل از ورود اسلام به ایران هم حجاب در ایران وجود داشته است؟ هر موجودی دوست دارد آنچه را مالک است حفظ…

تاریخچه حجاب
آیا قبل از ورود اسلام به ایران هم حجاب در ایران وجود داشته است؟
هر موجودی دوست دارد آنچه را مالک است حفظ کرده و در مقابل متجاوزان از آن دفاع کند. این غریزه در شکل عالی‌تر در انسان وجود دارد و به‌صورت غریزه نوع‌دوستی، دفاع از عقاید، وطن و چیزهای بسیار دیگر، بروز می‌کند. حجاب نیز از همین غریزه‌هاست، لذا می‌بینیم انسان‌های اولیه و غارنشینان با برگ درختان و پوست حیوانات خود را می‌پوشاندند.
داستان آدم و حوا فطری بودن پوشش را ثابت می‌کند. قرآن می‌فرماید: «فلمّا ذاقا الشّجره بدت لهما سوء اتهما وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنّه» آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشیدند پوشش آن دو از بین رفت که به سرعت با برگ درختان خود را پوشاندند.
سرعت پوشش با برگ درختان بهشتی ولو به‌طور موقت بیانگر فطری بودن پوشش است، با پیشرفت زمان نوع پوشش هم عوض می‌شود تا به امروز که پوشش به‌گونه‌های مختلف وجود دارد.
از نقوش هخامنشی تصاویری به یادگار مانده که در آن زن‌های بومی، پوشش‌های جالبی دارند؛ پیراهن ساده و بلند، دارای آستین پرچین و کوتاه، از زانو به پایین و دامن شرابه‌هایی که تا به مچ آویزان است.
این نقوش، تصویری از زن بومی ایران را نشان می‌دهد که از پهلو بر اسب سوار شده و چادری مستطیل‌شکل روی سر و لباس خود افکنده است و زیر آن یک پیراهن، دامن بلند و زیر آن نیز پیراهنی دیگر و بلندتر تا مچ پا نمایان است.
زنان پارسی از نوع لباسی که مردان هخامنشی می‌پوشیدند نیز استفاده می‌کردند. این گفته را تصویر حک شده روی ظرف گلی، که امروز در موزه هرمیتاژ نگهداری می‌شود، تأیید می‌کند. شکل این لباس از نظر دامن و بالاپوش به شکلی است که شانه و آستین آن چون مانند شنل است، با هر اندامی متناسب است، و دامن نیز درصورتی که قد زن و مرد با هم اختلاف زیادی نداشت، مناسب بود. بنابراین لباس زنان این دوره یک لباس کاملا پوشیده بوده است.علاوه بر اینها دقت در لباس ملی کشورهای جهان به خوبی ثابت می‌کند که حجاب در میان ملل جهان وجود داشته و از ابتکارات اسلام یا مختص چند کشور خاص نیست.
پس در واقع حجاب یک امر فطری است و پیش از اسلام نیز وجود داشته است، اما با ظهور اسلام تکمیل شده است. در فرهنگ مسلمانان پوشش از مهم‌ترین اعتقادات آنان به شمار می‌رود که به‌عنوان یک دستور دینی بر مسلمانان واجب شده و در آیات و روایات بسیاری بر آن تأکید شده است. داشتن حجاب و پوشیده بودن از نگاه دیگران نیاز به استدلال خاصی ندارد، ولی در محدوده این پوشش اختلاف‌نظر دیده می‌شود و ریشه این اختلاف، گاه در نوع نگرش اجتماعی است که جلوی ندای عفاف را می‌گیرد، و گاه در نفس سرکش انسان. ازنظر اسلام حجاب ریشه در عفاف و عفاف نیز ریشه در حیای نهفته در ضمیر انسان دارد. ولی متأسفانه مخالفان حجاب زن، سعی کرده‌اند که جریانات ظالمانه و یا جاهلانه‌ای را علت پیدایش حجاب ذکر کنند تا به این نتیجه نزدیک شوند که حجاب عملی جاهلانه یا ظالمانه است. بعضی برای حجاب ریشه اجتماعی قائلند و بعضی ریشه اقتصادی مانند پدرشاهی و تسلط مرد بر زن مانند میل به ریاضت و رهبانی، پژوهش‌های فقهی زنان و خانواده زن و استثمار نیروی زن در جهت منافع اقتصادی مرد و برخی دیگر ریشه اخلاقی مانند حسادت و خودخواهی مردها را ذکر کرده‌اند. ولی واقعیت این است که ریشه این پدیده را باید در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن جست‌وجو کرد. عفاف، ستر، حیاء و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به‌کار برده است نه در میل به ریاضت و نه حسادت و خودخواهی مردانه و نه پدرشاهی.

 

……………….

شبهه عادی‌شدن بی‌حجابی
اگر زن‌ها حجاب نداشته باشند بعد از مدتی بی‌حجابی عادی می‌شود، مانند کشورهای غربی. بنابراین، نگاه مردها هم عادی و بدون قصد ریبه می‌شود.
در جواب باید گفت که آنچه خداوند به آن دستور داده، پوشش در برابر نامحرمان است و آنچه از آن نهی کرده، نگاه به نامحرمان است. رعایت‌نکردن این امرونهی، نافرمانی و مصداق گناه است و عقوبت را به‌دنبال خواهد داشت چه بی‌حجابی و نگاه به نامحرم، عادی شود چه نشود. همچنین چگونه می‌توان تضمین کرد که با رواج بی‌حجابی قوه شهوانی کنترل می‌شود؛ زیرا قوه شهوانی از قوایی است که سیر‌شدنی نیست و اگر چنین بود، می‌بایست تجاوز و بی‌عفتی در کشورهای بی‌حجاب دیده نشود، درحالی‌که چنین نیست. منظور از اینکه نگاه عادی می‌شود، چیست؟ ممکن نیست که مرد از دیدن زنی با بدن نیمه‌برهنه لذت نبرد، چون غریزه شهوت همیشه همراه انسان است. دستورات اسلام بیشتر جنبه پیشگیری از گناه دارد. بنابراین، به زن‌ها دستور پوشش و به مردها دستور نگاه‌نکردن را می‌دهد. کسی که نگاه نمی‌کند، دچار مرض‌های روحی بعدی نمی‌شود.
فلسفه عفت و پاکدامنی و فلسفه حجاب و پوشش اسمی چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش و عشوه‌گری و امثال آن را همراه دارد، مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می‌دهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان‌های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می‌شود، مگر اعصاب انسان چقدر می‌تواند بار هیجان را بر خود حمل کند، مگر همه پزشکان روانی نمی‌گویند هیجان مستمر عامل بیماری است. مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه‌دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حـوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفته‌اند هیچ حادثه مهمی را پیدا نمی‌کنید مگر اینکه پای زنی در آن در میان است. آیا دامن‌زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله‌ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه‌ای است! اسلام می‌خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفه‌های حجاب است. آمارهای قطعی و مستند نشان می‌دهد که با افزایش آزادی‌های افسارگسیخته در جهان آمار طلاق و ازهم‌گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا و در ایران خودمان به‌طور مداوم بالا رفته است؛ چراکه «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هرچه «دل» در اینجا یعنی هوس‌های سرکشی بخواهد به هر قیمتی باشد به‌دنبال آن می‌رود، و به‌این‌ترتیب هرروز دل به دلبری می‌بندد و با دیگری وداع می‌گوید. در محیطی که حجاب است و عفت و پاکدامنی دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساسات و عشقشان مخصوص یکدیگر است ولی در «بازار آزاد برهنگی و عریانی» که عملا زنان به‌صورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسی) درآمده‌اند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی‌تواند داشته باشد و خانواده‌ها همچون تار عنکبوت از هم پاشیده می‌شوند و کودکان بی‌سرپرست می‌مانند.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک‌ترین پیامدهای بی‌عفتی و بی‌حجابی است که فکر می‌کنیم نیازی به ارقام و آمار ندارد و دلایل آن بخصوص در جوامع غربی کاملا نمایان است آنقدر عیان است که حاجتی به بیان ندارد. نمی‌گوییم عامل اصلی فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بی‌حجابی است، نمی‌گوییم مسائل استعمار و مسائل سیاسی مخرب در آن مؤثر نیست بلکه می‌گوییم یکی از عوامل مؤثر آن مسئله بدحجابی و بد بیرون آمدن است. هنگامی‌که می‌شنویم در انگلستان، در هر سال طبق آمار پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا می‌آید، و هنگامی‌که می‌شنویم جمعی از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام‌خطر کرده‌اند، نه به‌خاطر مسائل اخلاقی و مذهبی بلکه به‌خاطر خطراتی که فرزندان نامشروع برای امنیت جامعه به‌وجود آورده‌اند به‌گونه‌ای که در بسیاری از پرونده‌های جنایی پای آنها در میان است به اهمیت این مسئله کاملا پی می‌بریم که مسئله گسترش فحشا حتی برای آنها که هیچ اهمیتی برای مذهب و برنامه‌های اخلاقی قائـل نیستند فاجعه‌آفرین است و لذا باید به‌هوش بود و دسته‌ای‌ خائن که به بی‌عفتی جامعه دامن می‌زند شناخت و جلوی آن را گرفت.
آنهایی که می‌گویند ا گـر جمهـوری اسـلامی روابـط زن و مـرد را آزاد بگـذارد، مـردم چشم و دل سـیر می‌شوند و هیـچ اتفـاق بـدی نمی‌افتد!برای اینکه با میزان چشم و دل سیری یک جامعه آزاد و پیشرفته به نام آمریکا آشنا شویم کافی است به وضعیت کشور آمریکا دقت کنیم:
بنا بر گزارش بخش مبارزه با جرائـم و مواد‌مخدر سازمان ملل، نرخ تجـاوز در آمریکا و کشـورهای اسـکاندیناوی و غـرب اروپــا، بالاتر از دیگـر نقاط جهان بوده است.
طبـق آمـار منتشرشـده توسـط مرکـز ملـی خشـونت جنسـی در آمریکا 1زن از هـر ۵ زن در آمریکا تجربـه مـورد تجـاوز یا در معرض تجاوز قرار گرفتن را داشته است. همچنین براساس این آمار، از هر 4دختر، یک دختر و از هر 6پسر، یک پسر، پیش از 18سالگی، در معـرض سوءاستفاده جنسـی قـرار می‌گیرند.
29.9درصد از تجاوزات جنسی بین سنین 11 تا 17سالگی قربانیان ر خ می‌دهد.
80درصـد از تجاوزهـای صـورت گرفتـه توسـط کسـانی بـوده اسـت کـه قربانیـان آنهـا را می‌شناخته‌اند.
از هـر 5دانشـجوی زن، یـک نفـر در طـول دوران تحصیـل خود، در معـرض تعـرض جنسـی قـرار گرفتـه اسـت. آزادی روابـط جنسـی هیچ‌گاه و در هیـچ جـا منجـر بـه کاهـش و یـا کنتـرل غریـزه و روابـط جنسـی نشـده اسـت و وضعیـت کنونـی غـرب گویـای ایـن موضـوع اسـت. رونـد آزادی روابـط جنسـی در غـرب باعـث شـد کـه از روابـط جنسـی قانونـی در خانـواده، بـه همجنس بـازی، تجـاوز و رابطـه بـا محــارم، حیوانـات و… برسـند.
احمدی رهبر شاخه ایرانی پ.ک.ک (پژاک) که شعار زن زندگی آزادی را ترویـج کـرد، بـه دختـرش تجـاوز کـرد و باعـث خودکشـی او شـد. نمونه‌های تأسف‌بار روابـط جنسـی رهبـران ایـن گروهـک بـا دختـران عضـو را در کتـاب Future The and Kurds The Turky of اثـر مایـکل گونتـر آمریکایـی بخوانیـد.
منافقین نیـز کـه ایـن روزهـا سـردمدار مطالبـه آزادی زنان بود، کارنامه سیاهی در سوءاستفاده جنسی از دختران این فرقه توسـط مسـعود رجـوی و رهبـران آن دارد. بررسی آمار سقط‌جنین نیز که ناشی از روابط بی‌قیدوبند و همچنین افزایش تجاوز به عنف است گویای این ماجرا است.
با وجود ممنوعیـت سقط‌جنین در آمریکا تـا سـال1973 ایـن رقـم بـه 600هزار سـقط در سـال رسـیده بـود. پــس از آزادی سقط‌جنین در سـال1973 و با وجود گسـترش قرص‌های ضدبارداری و بسـیاری از روش‌های مؤثرتـر و پیشرفته‌تر پیشـگیری از بـارداری در دهـه 60میلادی، که دسترسی به آن حتی برای دختران کم سن و سال بدون اجازه والدین بسیار ارزان و آسان شد، انتظار می‌رفت که تعداد سقط‌جنین در همان سطحی که در سال۱۹۷۳ بود باقی خواهد ماند. اما این رقم طی حـدود ۱۰سال، در سال۱۹۸۵ نزدیک ۶.۱ میلیون سقط در سال رسید.

 

………………

شکل حضور زنان در اجتماع
چرا زنان باید تمامی بدن به‌جز صورت و دوکف دست را بپوشانند؟
اول زنان از لحاظ ظاهری با هم تفاوت‌های زیادی دارند. اگر قرار باشد که در قانون حجاب میزان، پوشش متناسب با هر فرد درنظر گرفته شود لازمه‌اش آن است که به تعداد تک تک زنان قانون مستقلی برای کیفیت پوشش وجود داشته باشد که چنین چیزی نه شدنی است و نه مفید است. بنابراین قانون باید به‌صورت یک دستور کلی باشد تا بتواند غرض مورد نظر از وضع قانون را در تمامی افراد چه زیبا چه نازیبا تأمین نماید از این‌رو چون معمولا بدن زن برای مردان زیبا و جذاب است و تحریک و رغبت جنسی را در بینندگان به‌وجود می‌آورد لذا قانون حجاب بر پوشش تمامی بدن زن تعلق گرفته است.
دوم زیبایی و جذابیت امری نسبی و سلیقه‌ای است ممکن است زنی ولو به ظاهر ساده و بدون برازند‌گی‌های خاص جنسی برای فردی ایده‌آل و مطلوب باشد و با آن به التذاذ برسد و همان زن برای دیگری هیچ جاذبه‌ای نداشته باشد. لذا صرف عدم‌جذابیت نزد گروهی نمی‌توان گفت او هیچ خواستاری ندارد و موجب التذاذ و التهاب غریزی گروه دیگری نمی‌شود.
سوم ریشه بسیاری از این قضاوت‌ها درباره عدم‌جذابیت برخی زنان تفاوت نگاه و ادراکات جنسی در بین دو جنس است. بالاترین تحریک‌پذیری در مردان توسط چشم و بینایی است ولی در زنان اگر چه تحریک بصری هم وجود دارد ولی بالاترین تحریک پذیری در سمع و لامسه است یعنی گیرندگی مردان در پیام‌های جنسی بصری قوی‌تر است. همچنین مردان زود برانگیخته می‌شوند و زود هم آتش شهوت‌شان فرو می‌نشیند ولی برانگیخته شدن زنان زمان بر است ولی در عوض دیر هم آتش شهوت‌شان فرو می‌نشیند. همین تفاوت‌ها باعث می‌شود تا پوشش و رفتاری که درنظر زنان عادی و غیرجنسی تلقی می‌شود، دارای پیام جنسی و تحریک غریزی برای مردان باشد.
چهارم، براساس آنچه تا اینجا گفته شد؛ از آنجا که اساس قانون حجاب برای تعدیل غریزه جنسی و برچیدن عوامل تحریک و التهاب جنسی در سطح جامعه است لذا اگر فرضی وجود داشته باشد که هیچ احتمال تحریک و فساد غریزی وجود نداشته باشد در میزان پوشش نیز تخفیف وجود خواهد داشت. کما اینکه خداوند در قرآن کریم درباره پوشش زنان سالخورده و فرتوت که دیگر کسی رغبت ازدواج و کامجویی جنسی از آنان را ندارد تخفیف قائل شده است و برداشتن روسری و باز بودن سر و گردن (نه سینه‌ها) را درصورتی که آرایش و زینتی نداشته باشد جایز شمرده است. خداوند در سوره مبارکه نور می‌فرماید: و زنان از کارافتاده و پیری که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباس‌های رویین خود را بر زمین بگذارند به‌شرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.

اول پیش از هر سخنی باید ابتدا مقصود از حیا روشن شود سپس به این پرسش پاسخ داده شود که آیا فرد بی‌حجاب بی‌حیا است یا نه؟
حیا، به حالت انقباض و دوری گزینی نفس انسان از ارتکاب امور زشت و ناشایست گفته می‌شود که در پی توجه به حضور در پیشگاه ناظر محترم ایجاد می‌شود. به‌عبارت روشن‌تر وقتی انسان احساس کند که رفتار او در مقابل یک شخص مهم و مورد احترام است به‌خود اجازه هر کاری را نمی‌دهد. به این حالت درونی که موجب می‌شود تا انسان مرتکب کار زشتی نشود حیا می‌گویند. عنصر کلیدی در حیا، توجه به مقوله نظارت دیده شدن است و هر چه میزان توجه به آن بیشتر باشد میزان حیا نیز بیشتر خواهد شد.
آنچه باید بدان توجه داشت آن است که حیا مراتبی دارد:
گاه انسان احساس حضور در پیشگاه پروردگار خویش دارد لذا حیا می‌کند و کاری که مورد رضایت او نیست انجام نمی‌دهد. گاه؛ انسان به ملائکه الهی که مأمور ثبت اعمال او هستند توجه پیدا می‌کند و حیا می‌کند تا در مقابل آنها مرتکب کار زشتی نشود. گاه انسان از حضرات معصومین که آگاه و ناظر به اعمال او هستند حیا می‌کند. گاه انسان از خودش حیا می‌کند و از اینکه کرامت نفس خویش را با انجام کارهای ناشایست خدشه‌دار کند پرهیز می‌کند. و گاه؛ انسان از مردم پیرامون خود حیا می‌کند و دست به هر کاری نمی‌زند. بنابراین حیا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مکارم اخلاقی و ارزش‌های انسانی که سلامت اخلاقی و روانی فرد و اجتماع در گرو پایبندی به آن است و دوری از آن موجب انحطاط و تباهی جامعه می‌شود دارای مراتب مختلفی است.

آیا فرد بی‌حجاب، بی‌حیا است؟
باید توجه داشت که نمی‌توان یک حکم کلی داد که هر کس بی‌حجاب است پس به‌طور کامل بی‌حیا نیز است. با توجه به موارد و میزان بی‌حجابی و بی‌عفتی متفاوت است. اگر فردی از عریان شدن کامل ابائی نداشته باشد و به تن فروشی و روسپی‌گری مبادرت ورزد و از هیچ‌کس و هیچ‌چیز شرم نورزد؛ می‌توان گفت که در او حیا وجود ندارد و او بی‌حیا است. اما اگر فرد بی‌حجابی، فقط پوشش سر و گردن نداشته باشد ولی براساس ارزش‌های فطری حاکم بر جامعه و برای زندگی آبرومند در بین مردم از هنجارگریزی‌هایی مانند روسپی‌گری و فحشا بپرهیزد؛ نمی‌توان به او نسبت بی‌حیایی داد زیرا او از حداقل حیا؛ یعنی حیای از مردم برخوردار است ولی قطعا از مراتب دیگر حیا یعنی حیای از خدا، ملائکه معصومین و همینطور از بالاترین، مرتبه حیای از خویشتن محروم است. و یا ممکن است فردی با احساس حضور در پیشگاه خداوند و یا با درنظر گرفتن کرامت و شخصیت خویش نسبت به عمل فحشا حیا ورزد ولی به جهت ضعف ایمان و یا عدم‌شناخت کافی از عظمت شخصیت انسانی خود نسبت به اموری مانند اظهار زینت سر و گردن که از قباحت کمتری نسبت به فحشا برخوردار است بی‌تفاوت باشد که در این‌صورت نمی‌توان به او بی‌حیا گفت اگر چه کم حیا بر او صادق است. بنابراین در یک جمع بندی می‌توان گفت اگر چه فرد بی‌حجاب لزوما به‌طور کامل بی‌حیا نیست ولی قطعا از حیای کامل نیز برخوردار نیست و نسبت به فرد با حجاب دچار نقصان است.

آیا حجاب در زمان انبیا نیز اجباری بود؟
برخی معتقدند در زمان انبیا حجاب اجباری نبوده است. اولا در این رابطه اجماع نیست. مثلا به اعتقاد شهید مطهری اساسا دوره‌ای را نمی‌توان نشان داد که به‌طور عمومی شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم باشد. و احتمالا این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی است. با این حال استدلال ما اینجا نیست. چون حجاب امری اجتماعی است. احکام اجتماعی و حکومتی عقلا و شرعا جزء اختیارات حاکم است. منحصر به سیره اهل‌بیت نیست و کاملا منطبق با شرایط زمان و مکان است. یعنی یک مسئله می‌تواند در یک دوره‌ای موضوعیت نداشته باشد و در دوره دیگر مسئله آن روز جامعه باشد. مثل اینکه امیرالمومنین مالیات بر اسب قرار می‌دهند حال آنکه در زمان پیامبر اینطور نبوده است. یا اینکه برخی ائمه در دوره خود خمس را از شیعیان نمی‌گرفتند. پس قانونگذاری برای حجاب جزء اختیارات حاکم است و نیازی به انطباق با دوره زعامت اهل‌بیت ندارد. حجاب می‌تواند در دوره‌ای به جهت اجتماعی سختگیرانه نباشد و در دوره دیگر الزام آور باشد.

…………………………………….

 

برداشت‌های اشتباه از حجاب در ایران
نکته‌هایی درباره بدحجابی؛ از گشت‌ارشاد تا سوءاستفاده‌های سیاسی
برداشت‌های اشتباه از حجاب در ایران
گشت ارشاد تا امروز چه کسی را با حجاب کرده است؟
گشت ارشاد دفاع از حق الناس است؛ چیزی فراتر از حق‌الله. حجاب فردی، تکلیف شرعی و حق‌الله است ولی وظیفه نظام، دفاع از حق‌الناس است. اشتباه سؤال‌کننده این است که تصور می‌کند رفتار قهری برای اصلاح بدحجاب است. آن نیز هست ولی اولویت اول نیست. برخورد قهری برای صیانت از جامعه دینی است. قوانین حکومت باید به‌نحوی باشد که نه‌تنها اهل حجاب احساس غربت نکنند، بلکه فضای اجتماعی نیز به‌خودی‎ خود مشوق آنها باشد. قانونی شدن حجاب یکی از روش‌‎هایی است که فضای اجتماعی را با خواست درونی اهل حجاب، هماهنگ می‎کند. کسانی که معتقدند حجاب باید اختیاری باشد که هرکس هرطور تمایل داشت به خیابان بیاید احتمالا حاضر نیستند عواقب این حرف‌شان را بپذیرند. اگر حجاب محدودیت نداشته باشد، آنگاه نباید انتظار داشته باشند خانواده به سبک شرقی و اسلامی‌اش حریم و حرمت داشته باشد. رهاسازی جامعه و اباحه گری روی دیگرش روابط نامشروع زن و مرد و به هم خوردن کانون خانواده و… است. آنچنان که امروز در غرب شاهدیم. حجاب اختیاری یک زنجیره است که روی دیگرش ابزاری شدن زن در جامعه است. پای عوارض این زنجیره می‌مانیم؟ پس قهریه صیانت از جامعه‌ای‌است که قرار است بستر ذکر و معنویت و تدین باشد نه الزاما باحجاب کردن بی‌حجاب. با این توضیح روشن می‌شود که برخورد با بدحجابی ممکن است بر فردخاصی تأثیر نداشته باشد اما جامعه را امن کرده است. فرض کنید وضعیت امروز را 20سال پیش داشتیم. آیا با افول دینداری مواجه نبودیم؟
تذکر؛ روشن است که از فلسفه قهریه دفاع می‌کنیم نه رفتارهای غلط و خشونت‌بار. توجه کنیم که از الزام دفاع می‌کنیم نه خشونت. کمربند ایمنی الزام است اما خشونت نیست.

آیا حجاب واجب است یا اینکه در ایران اجباری است؟ چون در سایر کشورهای اسلامی چنین قانونی نمی بینیم؟
قریب به اتفاق فقها حجاب را جزو ضروریات دین می‌دانند. آیه «قل للمومنات یغضضن….» به تعبیر اکثر مفسرین مانند طبرسی، علامه طباطبایی، مکارم شیرازی و…با این ‌شأن نزول است که چون زنان پیراهنی می‌پوشیدند که گریبانشان باز بوده است، این آیه نازل شده است که باید روسری را طوری ببندند که قسمت‌های یادشده، مو، دور گردن و … پوشیده شود. بعد از نزول این آیات داریم که عایشه زنان انصار را چنین ستایش می‌کرد که «حتی یک نفر آنان مانند سابق بیرون نیامدند و سر خود را با روسری مشکی می‌پوشاندند.» اما آیا حجاب اجباری است؟ سؤال را باید دقیق کرد. اجبار به چه معنا؟ ما در دین اجبار نداریم. نه در اعتقاد و نه در عمل. پس بدین معنا حجاب اجباری نداریم اما حجاب قانونی داریم. تفاوت این دو در این است که فرد مسلمان می‌تواند نماز نخواند و روزه نگیرد. اما در حجاب ماجرا متفاوت است. حجاب برخلاف نماز و روزه، امری فردی و در خلوت نیست و بروز اجتماعی دارد. یعنی فرد می‌تواند اعتقادی به حجاب نداشته باشد اما به جهت اجتماعی نمی‌تواند خلاف قانون عمل کند. دین اختیاری است. مردم می‌توانند دینی که پذیرفته‌اند را عمل نکنند که البته متضمن آثار اخروی است. اما رفتار آنها نباید منجر به ضرر جامعه شود. لذا شرب خمر در خانه یک حکم دارد و در خیابان متضمن ضرر اجتماعی و یک حکم دیگر. جلوگیری از ضرر جامعه در مقابل آزادی و تعرض فرد، از بینات است و در همه جای عالم نیز همین اصل برقرار است.

وقتی به جامعه نگاه می کنیم می‌بینیم که بدحجاب‌تر شده‌ایم؟ آیا دختران ما نسبت به اوایل انقلاب بی‌تقواتر شده‌اند؟
به‌نظر می‌رسد بدحجابی در جامعه ما بد روایت شده است. این روایت نادرست باعث شده واکنش‌ها به بدحجابی عجیب و غریب باشد. یکی فکر می‌کند بدحجابی در ایران سیاسی است و تلاش می‌کند آن‌را به براندازی نزدیک کند و دیگری فکر می‌کند بدحجابی در ایران ناشی از کاهش دین‌ورزی است و تلاش می‌کند اهمیت حجاب را منکر شود.

در جست‌و‌جوی ریشه بدحجابی
گزارش اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد حدود 30 تا 40درصد جامعه حجاب شرعی دارند. اما بقیه که حجاب شرعی ندارند اعتقادشان به حجاب چیست؟ نتایج 3پژوهش رسمی سازمان تبلیغات، ارزش‌ها و گرایش ایرانیان وزارت ارشاد و کتاب وضعیت‌سنجی پوشش و آرایش ایرانیان، نشان می‌دهد 90درصد جامعه به حجاب شرعی اعتقاد دارند و آن‌را ضروری می‌دانند اما در مصداق حجاب تابع عرفند. این آمار یعنی جامعه نسبت به ضرورت حجاب و جنبه دینی و شرعی آن، کاملا معتقد عمل می‌کند اما در مصداق دچار غفلت است. یعنی بین قرائت شرعی حجاب و قرائت عرفی آن از سر غفلت تفاوت قائل شده است.

نتیجه این حرف چیست؟
بدحجابی در جامعه نه منشأ سیاسی دارد و نه منشأ دینی. بدحجابی در ایران می‌تواند منشأ غربزدگی، عرفی‌گرایی، راحتی، زیبایی‌پسندی و ده‌ها دلیل دیگر داشته باشد.

خطای ظاهرگرایانه
اما مهم‌تر، بستری است که جمهوری اسلامی برای رشد و تعالی زن ایجاد کرده است. تحلیل تک‌بعدی و ظاهرگرایانه و متوقف بر پوشش باعث می‌شود شناخت درستی از زن ایرانی بیان نشود. زن امروز را باید با حضورش در فعالیت‌های خیرخواهانه و از خودگذشتگی و کمک به کشور و مردم تحلیل کرد. خانم امروز ایرانی را باید جامع دید تا درک درستی از دینداری پیدا کنیم و ظاهرگرایانه با تقلیل پوشش حکم به کاهش دینداری ندهیم.نکته مهم‌تر از همه رشد حجاب است. رشد حجاب، هم کمی است و هم کیفی. این رشد یعنی حجاب پرقدرت. حجاب پرقدرت، حجابی است که از سر جهل و میراث خانواده و … نیست و ابعاد انقلابی پیدا کرده و نشانه یک اعتقاد راستین به مبارزه و جهاد است.

حجاب یک امر اختیاری است. بی‌حجاب و باحجاب باید آزاد باشند و مردم باید خودشان انتخاب کنند.
این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دمکراسی است. چرا؟ به دو دلیل.
جهت اول ایستادن مقابل قانون است. قانون کشور حکم می‌کند حجاب رعایت شود. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که «حجاب قانونه که باشه؛ قانون غلط چرا باید اجرا بشه؟» پاسخ این است که فرض کنیم غلط باشد، اشکال قانون را نمی‌توان با بی‌قانونی حل کرد. اصلاح قانون باید قانونی رفع شود. مثل اینکه کسی بگوید من چراغ قرمز را قبول ندارم و از چهارراه رد شود. همه‌‌چیز دست خود مردم است. تلاش کنند جریانی رأی بیاورد که فلان قانون را اصلاح کنند. عبور از چراغ قرمز فقط قانون شکنی نیست، تعرض به حقوق مردم است. ممکن است بگویند « مگه زمان رضاخان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟» پاسخ خیلی روشن است. از قانون مهم‌تر چیست؟ اراده مردم. اراده این مردم اسلام است. طبیعی است که اگر حکومتی خلاف اسلام قانون تعیین کند، تاب نیاورند. سخن سر اراده اکثریت مردم است. همه‌‌چیز مردمند. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برآمده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردم است. رضاخان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم ایستادند. معمولا به اینجا که می‌رسیم گفته می‌شود حجاب اختیاری است. موسی به دین خود و عیسی به دین خود. حرف قشنگی است ولی یک دیکتاتوری عمیق درونش نهفته است. این حرف ایستادن مقابل اکثریت است. چرا؟ چون فارغ از تقابل قانونی، یک حرف مهم‌تری وجود دارد و آن تقابل با دمکراسی و جمهوریت است. تقابل با مردم است. ایستادن مقابل اراده دینی مردم است. کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است که فراتر از تعرض به قانون است. هرچند دقیق‌تر که توجه کنیم تعدی به قانون همان تجاوز به حقوق اکثریت است.چرا؟ چرا تعرض و دست‌درازی است؟ چرایی را درست ببینید؛ اینطور وانمود می‌کنند که مخالفت با کشف حجاب به جهت تحریک مردهاست. می‌گویند «خب مردها تحریک نشوند.» این حرف برای تنزل دادن مسئله است. البته قواعد طبیعی و غریزی سرجای خودش قرار دارد و دستوری نیست، ولی علت اصلی این دست مسائل نیست. اینکه گفته می‌شود کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است به جهت این است که شرایط برای دینداری سخت می‌شود. چرا اکثریت باید به مشقت بیفتند که عده‌ای می‌خواهند مقابل اراده دینی مردم باشند؟ مثلا نگاه به موی زن نامحرم، بدون تحریک هم حرام است. یعنی حجاب اختیاری یک نفر، مشقت است برای دیگری. اما ماجرا از این نیز فراتر است. شهری که قرار است محیط دین‌ورزی و بستر معنویت برای جامعه باشد مستعد بی‌اخلاقی می‌شود. اصل ماجرا اینجاست. شهری که در ظاهر به معصیت گرفتار شد، مضاعف مستعد آلوده شدن است. جامعه هم مثل نفس آدم عمل می‌کند. وظیفه یک حکومت ساخت بستری است که مهیای دینداری باشد نه مروج بداخلاقی. اینجاست که تعرض به حقوق اکثریت است.

اگر قانون حجاب را نخواهیم چه باید کرد؟ مشروعیت این قانون از کجاست؟
اگر بحث درون دینی نکنیم با منطق دمکراسی و حقوق بشری نیز، قانون مشروعیتش را از رعایت مصلحت اکثریت می‌گیرد. یعنی اقلیت به حکم اخلاق و عقل لازم است حق اکثریت را رعایت کنند. قانون حجاب بر مبنای مصلحت مسلمین نوشته شده است. می‌گویند چه‌کسی گفته طرفداران حجاب اکثریتند؟ رفراندوم بگذاریم. از رفراندوم هراسی نیست. اما منطق این بحث ایراد دارد. انتخاب دین اختیاری است اما انتخاب اجزای دین اختیاری نیست. یعنی یک جامعه می‌توانند اسلام را با رأی کنار بگذارند و البته در قیامت حساب پس می‌دهند اما اجزای دین را نمی‌شود به رأی گذاشت. انتخاب ملت ایران نیز اسلام است. مهم‌ترین شاهد نیز رفراندوم ابتدای انقلاب است که به اسلام در قالب مدل اجرایی جمهوری اسلامی رأی دادند.

ممکن است بگویند آن رأی پدران ما بود و ما قبول نداریم. تکلیف چیست؟
پاسخ به این شبهه دو وجه دارد. سلبی و ایجابی. بخش ایجابی‌اش این است که رفراندوم با انتخابات‌ها و مشارکت سیاسی مردم در طول انقلاب بارها تمدید شده است. یعنی اینطور نیست که یک‌بار رفراندوم برگزار شده باشد و تمام. اما وجه سلبی‌اش این است که اگر شخصی فردای رفراندوم جدید گفت من این را هم قبول ندارم و باید مجددا رفراندوم شود تکلیف چیست؟ این دور باطل است و پایانی ندارد.

چرا می‌گویید ترویج بی‌حجابی پروژه دشمن و هدف از کشف حجاب براندازی نظام است؟
ما پیش‌تر نیز با پدیده بی‌حجابی مواجه بودیم. اما بدحجابی در تاریخ جمهوری اسلامی اگرچه یک نقص محسوب می‌شود اما برآمده از بی‌حیایی و خدای ناکرده بی‌عفتی نیست. برآمده از غرب‌پسندی‌های عرفی‌گرایانه است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب تأکید داشتند بدحجابی یک نقص است اما معیار نهایی برای قضاوت افراد نیست. چه بسا دختران بدحجابی که هم انقلابی‌اند و هم اهل معنویت؛ هرچند گرفتار این خطا.

حقیقت حجاب چیست؟
برخلاف تصور رایج، حقیقت حجاب صرفا پوشش نیست؛ هرچند پوشش یک ضرورت برای حفظ این حقیقت است. هویت و عمق حجاب، حیا و عفت است. حال باید سؤال کرد که آیا بدحجابی منجر به بی‌حیایی در جامعه شده است؟ پژوهش سازمان تبلیغات نشان می‌دهد 85درصد مردم رعایت حجاب را مانع ارتکاب گناه در جامعه می‌دانند.

آیا بدحجابی نشانه بی‌دینی است؟
اگر بدحجابی را سیاسی بدانید باید هر روز بین بدحجاب‌ها با انقلاب فاصله ایجاد شود. البته که شوخی است. برخی رفتارها هم اتفاقا کمک کرده است که اندک آدم‌هایی که روسری‌شان را ابزار براندازی می‌دانند از متن مردم جدا شوند.
اما بدحجابی نشانه بی‌دینی هم نیست. اگر اینطور بود باید شاهد کاهش معنویت بانوان در جامعه باشیم. حال آنکه برعکس است.

حال با توجه به این نکات آیا می‌توان مدعی شد که با عقب رفتن روسری‌ها معنویت کمتر شده است؟
مسئله این است که 2خطای کلیدی ممکن است باعث شود تحلیل نادرستی از جامعه زنان‌مان داشته باشیم. یک اشتباه در مقایسه نقطه‌ای است و دوم تحلیل ظاهرگرایانه.

خطای تحلیل ایستا
تحلیل نقطه‌ای یعنی مقایسه زنان در سال97 با زنان در سال57 بدون اینکه شرایط جامعه تحلیل شود. اساسا تقوای جامعه را باید در حرکت تحلیل کرد. برای اینکه تقوا را تحلیل کنیم باید شرایط و هجمه دشمن و قدرت شیطان را هم درنظر گرفت. تقوا در مسیر حرکت و اجتماعی شدن شکل می‌گیرد نه سر سجاده و در خلوت و انزوا. با این سخن باید سؤال کرد خانم بدحجاب در جامعه امروز با این حجم از هجمه‌های شیطانی چه میزان جلوتر از زنان سال57 است؟

 

…………………..

 

پرونده‌ای برای مرور شبهات و سوالات مربوط به حجاب
پاسخ به 40شبهه مهم حجاب
پاسخ به 40شبهه مهم حجاب
فلسفه حجاب در اسلام چیست؟

فلسفه پوشش در مکتب اسلام چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود.
1- ارزش و احترام زن مسلمان در جامعه مساوی با عفت و حیاست و داشتن پوشش، او را محترم داشته، از نگاه‌های ناپـاک و آلوده مصون می‌دارد و مقامی ارزشمند و جایگاهی والا برای او به ارمغان می‌آورد.
۲- حضور بانوان در محیط کار و فعالیت، همراه با پوشش مناسب، آنها را از تعرض نامحرمان حفظ کرده و سبب می‌شود با امنیت و آرامش خاطر به انجام وظایف بپردازند. در فضایی که معاشرت زن و مرد آزاد باشد، فساد و بی‌بندوباری رشد کرده و به ضعف و رکود فعالیت‌های اجتماعی می‌انجامد. اسلام می‌خواهد اجتماع مرکز کار و فعالیت باشد برخلاف سیستم غربی که می‌خواهد کار و فعالیت را با لذت‌جویی‌های جنسی همراه کند.
۳- امنیت و آرامش روانی و مصونیت در برابر طمع‌ورزی‌های هوس‌بازان یکی دیگر از انگیزه‌های حجاب است. در صدر اسلام بعضی از زنان بی‌بند و بار بودند و نسبت به پوشش و حفظ حجاب اعتنا نمی‌کردند، خداوند حکیم دستور داد که زنان مؤمن و پاکدامن حجاب خود را کاملا رعایت کنند تا بانوان با عفت و پاکدامن از زنان بدحجاب و آلوده مشخص شوند. وقتی زن کاملا خود را بپوشاند و با پاکدامنی در جامعه ظاهر شود، دیگر چشم‌ها به‌طرف او خیره نخواهد شد و از خطرات در امان خواهد ماند.
چرا زنـان ایرانـی بایـد حجـاب اجبـاری داشـته باشند؟ مگر قرآن نمی‌گوید « لا اکراه فی‌الدین» پـس چرا اجبار می‌کنید؟ برخی به حجاب اعتقاد ندارند و نمی‌خواهند حجاب داشته باشند.
حتما درخصوص این آیه شریفه زیاد شنیده‌اید اما معنایی که از این آیه مشهود است، دقیق نیست. این آیه شریفه به معنی عدم‌وجود اجبار و اکراه در پذیرش دین است. اما وقتی کسی وارد یک دین شد، رعایت قوانین آن برای او لازم است و نمی‌تواند بخشی از آن را انتخاب کرده و بخش دیگر را رها کند. از طرف دیگر احـکام اسلامی دو جنبه دارند، جنبه فردی و جنبه اجتماعی. حجاب هم مانند دیگر واجبات دینی بر همه مسلمانان واجب است اما اجباری در اجرای آن در حـوزه فردی وجود ندارد. مثلا اگر کسی در خانه خود یا میهمانی خصوصی، در جلوی نامحـرم، حجاب نداشته باشد گناه کرده است اما کسی از او بازخواست نمی‌کند. مانند کسی که واجب مهمی مانند نماز را ترک کند. اما درجایی که امور جنبه اجتماعی پیدا می‌کند وضع فرق می‌کند زیرا کارهای ما فقط به‌خود ما مربوط نمی‌شود و روی دیگران و جامعه هم اثر می‌گذارد.
از این بحث که بگذریم اولا چه‌کسی گفته ما در کشور حجاب اجباری داریم؟ حجاب تعریف دارد حجاب یعنـی آن چیـزی کـه اسلام مشـخص کـرده اسـت، یعنـی یـک تار مـوی یـک زن نبایـد بیرون باشد، مچ دستش و ساعد دست نباید دیده شود، حـال اگر کمی از مو دیده شد آیا پلیس او را می‌گیرد؟! در کشـور مـا حجـاب اجبـاری نیسـت بلکـه پوشـش اجبـاری اسـت. بیـن حجـاب اجبـاری و پوشـش اجبـاری تفـاوت زیـادی وجـود دارد. در تمـام دنیـا پوشـش اجبـاری اسـت. همیـن خانمـی کـه چنـد وقـت پیـش در هلنـد کشـف حجـاب کـرد چـرا پایین‌تنه‌اش را برهنـه نکـرد؟ چـون طبـق قانـون هلنـد اگـر پایین‌تنه‌اش را کامـل برهنـه می‌کرد، مرتکب جرم شده بود و دستگیر می‌شد. پـس این یعنی در هر کشوری به یـک اندازه‌ای پوشـش اجبـاری وجـود دارد. هیچ کشوری نمی‌یابید که اجازه دهند خانم‌ها در خیابان، مدرسه و دانشگاه لخت مادرزاد راه بروند. به‌عنوان‌مثال اردیبهشت امسال دخترخانم‌های دبیرستانی در کانـادا به‌خاطر پوشـش زیـادی در مدرسـه اعتـراض کردنـد، پلیـس هـم وارد شـد و دستگیرشان کرد. در همه جای دنیا پوشش وجود دارد و به کسی اجازه نمی‌دهند با هر پوششی راه برود، پـس حداقل پوشش همه‌جا وجود دارد. می‌گوینـد شـاید یکـی اعتقـاد بـه حجـاب نداشـته باشـد. مگـر ملانیا ترامـپ یعنی همسر ترامپ به حجاب عقیده دارد؟ پـس چرا وقتی به واتیکان می‌رود روسری سـر می‌کند؟! مگر ما کسی را به‌زور مسلمان کردیم؟! در کشور باید قوانین اجرا شود. معنی لا اکراه فی‌الدین این است که «افکار برخلاف افعال، قابل اجبار نیست» یعنی شما نمی‌توانید فکر یک نفر را به‌اجبار تغییر بدهید، چرا؟ چون در ادامه آیه آمده: «قد تبین الرشد من الغی» باید تبیین شود. در تمام دنیا قانون وجود دارد مثلا یک خانم اجازه ندارد در دانشگاه پنسیلوانیا با کفش پاشنه بلند وارد دانشگاه شود، اینکه به اسلام ربطی ندارد قانون است. پـس قانون وجود دارد و ربطی به لا اکراه فی‌الدین ندارد. به همین دلیل است که در همه کشورها قوانین اجباری برای پوشش وجود دارد. فقط مسئله این است که مقدار این پوشش متفاوت است چراکه پوشش هر فرد در اجتماع و کوچه و خیابان، روی دیگر افراد هم تأثیر می‌گذارد. بنابراین چیزی به نام حجاب اجباری وجود ندارد و آنچه در بخش اجتماعی مطرح است پوشش الزامی است که در همه کشورها وجود دارد و طبیعتا در کشور ما با اکثریت جمعیت مسلمان، مبنای این قانون پوشش، قوانین اسلامی هستند.

چرا کشورهای مسلمان مثل امارات، عربستان و… حجابشان اختیاری است؟
اولین نکته این است که بدانید بین کشور مسلمان و کشور دارای حکومت اسلامی تفاوت وجود دارد. ما کشورهای مسلمان زیادی داریم اما کشورهای اسلامی زیادی نداریم. کشور اسلامی یعنی کشوری که براساس قوانین اسلام اداره شود. در میان کشورهای اسلامی هم وضع متفاوت است. یعنی برخی کمتر به قوانین اسلامی پایبند هستند و برخی بیشتر. اجـازه دهیـد بـه یـک داسـتان جالـب اشـاره کنـم. یکـی از شخصیت‌های فرهنگـی تعریف می‌کرد روزی در قاهره، پایتخت مصر سوار تاکسی شده بودم. راننده از من پرسید اهل کدام کشور هستی؟ گفتم خودت حـدس بزن. اسم برخی کشورها مثل لبنان و عراق را برد. جواب منفی دادم و به او گفتم من اهل اسلامی‌ترین کشور دنیا هستم. راننده بلافاصله به سمت من برگشت و گفت ایرانی هستی؟ جالب اینجاست که مصر خودش یک کشور اسلامی است. اینکه اثرات حفظ حجاب در ایران، نسبت به کشورهای غربی و اسلامی چه بوده است را نیز می‌توان در آمار مربوط به جایگاه خانواده، امنیت، بهداشت، تحصیلات و… برای خانم‌ها مقایسه کرد.
هرکسی مختار است سبک پوشش خود را انتخاب کند و ما باید به عقاید هم احترام بگذاریم، بنابراین در حیطه حجاب اجازه امر به معروف نیست.
همینطور هر شخصی در انتخاب محـل زندگی خود اختیار دارد. ولی آیا کسی می‌تواند به این بهانه در وسط یک میدان خانه بسازد؟ و بگوید هر کسی اختیار خود را دارد و مـن علاقه دارم اینجـا زندگـی کنـم؟ یـا فـردی بگویـد دلـم می‌خواهد بـا صدای بلند موسیقی گوش بدهم و در مقابل اعتراض همسایه‌ها بگوید به عقاید هـم احتـرام بگذاریـم؟! خیلـی از تعاریـف مثـل علاقه، اختیـار و عقیـده وقتـی جنبـه اجتماعی پیدا می‌کنند از حیطه شخصی خارج می‌شوند و براساس فرهنگ و قانون آن جامعـه تعریـف می‌شوند. بنابراین حـدود اختیار در محیط خصوصی و اجتماعی، متفاوت است. در اجتماع هر شخص موظف به رعایت قوانینی است که فرهنگ و عرف جامعه مشخص می‌کند و طبیعی است که در کشور ما که اکثریت قریب به اتفاق مردم مسلمان هستند، این قوانین از اسلام گرفته شده باشد. پـس احترام به عقاید دیگران، با رعایت حجاب در اجتماع اتفاق می‌افتد و یکی از مصادیق امور لازم برای امربه‌معروف و نهی از منکر نیز همین مسئله حجاب است.

مگر می‌شود به زور کسی را وادار به رعایت حجاب کرد؟
حجاب یکی از احـکام الهی و یکی از قوانین کشور است. در محیط‌های خصوصی، حجاب یک مسئله بین هر فردی با خداست اما در فضای عمومی اجتماع، دیگر مسئله فرق می‌کند. همانطور که رعایت بقیه قوانین برای همه لازم است، حجاب هم باید در کوچه و خیابان رعایت شود. حجاب چه تفاوتی با دیگر قوانین مثلا قوانین راهنمایی و رانندگی دارد؟ مثلا هرکسی بگوید مگر به‌زور می‌شود پشت چراغ‌قرمز ایستاد؟ من دلم می‌خواهد همیشه از چراغ‌قرمز عبور کنم. یا حتی در مورد همین قوانین پوشش، یک آقا بگوید من می‌خواهم بدون پیراهن در خیابان‌ها راه بروم و به‌زور نمی‌شود پیراهن تن کسی کرد. اگر این منطق در همه ابعاد زندگی جاری شود، به‌نظر شما زندگی اجتماعی ما چه وضعی پیدا می‌کند؟

جمهوری اسلامی با حجاب زنان چه‌کار دارد؟
به‌نظر شـما چـرا جمهـوری اسـلامی بایـد روی حجـاب پافشـاری کنـد و بـرای آن این‌قدر توهیـن بشـنود و هزینـه بدهـد؟ آیا راحت‌تر نیست که پوشش و سایر محدودیت‌ها در روابط را آزاد کند و اجازه دهـد مـردم در ایـن لذت‌های مـادی غـرق شـوند و دیگـر کاری بـه حکومـت نداشـته باشـند؟ تمـام نظام‌های سیاسـی دنیـا نفـع خود را در ایـن می‌بینند کـه مـردم و به‌خصوص جوانـان در سـرگرمی و لذت‌های جنسـی غـرق باشـند و در عـوض خودشان بـه حکومت خود ادامه دهند؛ اتفاقی که در کشورهای غربی ر خ داده است. جمهوری اسلامی نیز اگر صرفا حفظ قدرت و حکومت برایش مهم باشد، راحت‌ترین کار همین است! اما ازآنجایی‌که کرامت انسانی و رشد استعدادهای انسان برای جمهوری اسلامی مهـم اسـت، روی ایـن اصـل ایسـتاده اسـت و بـرای آن هزینـه می‌دهد و شـهید تقدیـم می‌کند. برای روشن شدن اهمیت این اقدام، کافی است به سند زیر دقت کنید:
در سال2001، شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن، در گفت‌وگویی کـه بـا نیویورک‌تایمز انجـام می‌دهد، دربـاره مقایسه عربسـتان امـروز و ایران زمان شاه می‌گوید دهه1960، شـاه ایـران تعـدادی نامه محرمانـه بـه ملـک فیصل پادشاه عربستان نوشت. وی در یکی از آنها نوشته بود: برادرم! از تو خواهش می‌کنم دسـت بـه مدرنیزاسـیون بـزن. درهـای کشـور خود را بـاز کـن. آموزشگاه‌های مختلـط پسـران و دختـران را بـاز بگـذار. دیسـکو برگـزار کـن. مـدرن بـاش، وگرنـه تضمیـن نمی‌کنم کـه بتوانـی تاج‌وتخت خودت را نگه‌داری» یعنی همین کاری که امروز بن سلمان در عربستان انجام می‌دهد.
کنسرت‌های مختلط و انواع برنامه‌های آزاد برای جوانان برگزار می‌کند تا دیگر کسی به اقدامات جنایتکارانه او مانند حمله به یمن یا اعدام بیش از 80 جوان معترض در یک روز و یا قتل شیعیان توجه نکند. در پایان خوب است به محیطی که محمدرضا پهلوی در جامعه برای مشغول کردن جوانان به فساد و بی‌بندوباری ایجاد کرده بود اشاره‌ کنیم. این اعداد در ستون صفحه آمده است.

 

…………

حد و حدود حجاب

اگر یک تار موی دختر معلوم باشد اتفاق خاصی می‌افتد؟ دنیا به آخر می‌رسد؟
اگر یک تار مو در غذایی خوب و خوشمزه باشد، آیا دنیا به آخر می‌رسد؟ طبیعتا خیر. این تار مو حتی مزه و طعم غذا را هم تغییر نمی‌دهد، اما بسیاری از افراد در چنین حالتی دچار دل‌زدگی شده و آن غذای خوب و خوشمزه در نظرشان کم‌ارزش می‌شود. از سوی دیگر ماجرای سؤال یکی از اصحــاب امام‌صادق(ع) در این زمینه ‌آموزنده است. به این مضمون که روزی یکی از یاران امام‌صادق(ع) خدمت ایشان رسید و گفت در یک کوزه روغن یا روغن زیتون یک موش افتاده، آیا می‌شود آن روغن را خورد؟ امام‌صادق(ع) فرمودند: نمی‌توانی آن را بخوری. مرد گفت آقا یک موش کوچک‌تر از آن است که باعث شود غذای خود را کنار بگذارم و از خیر روغن‌های گران‌قیمت بگذرم. امام‌صادق(ع) فرمودند: آن چیزی که درنظر تو کوچک است، موش نیست. این دین است که درنظر تو کوچک است. بنابراین وقتی از این زاویه به ماجرا نگاه کنید متوجه می‌شوید که یک تار مو شاید به‌خودی‌خود اهمیتی نداشته باشد اما وقتی به این توجه کنیم که حتی نمایش یک تار مو هم، سرپیچی از فرمان خداوند آسمان‌ها و زمین و خالق همه عالمیان است، مشخص می‌شود که نمایش حتی یک تار مو به نامحـرم هم مهم است. چطور ممکن است ما که هر روز دست دعا و درخواست برای مسائل مختلف پیش خداوند دراز می‌کنیم و نعمت‌های مختلف را درخواست می‌کنیم، در عمل به دستورات خداوند سستی کنیم؟

آیا حجاب فقط با پوشیدن چادر محقق می‌شود؟ ما که با لباس بلند ولی بدون چادر بیرون می‌رویم یعنی بی‌حجاب هستیم؟
حجاب شرعی و قانونی حدود مشخصی دارد. براساس احـکام اسلامی خانم‌ها باید بدن خود را به‌جز صورت و دست‌ها تا مچ از نامحـرم بپوشانند. بنابراین هر پوششی که این مقدار را بپوشاند، حجاب است. البته عفاف و حجاب سطوح بالاتری هم دارد. به طور مثال پوشیدن لباس‌های گشاد که برجستگی‌های بدن را بپوشاند سطح بالاتری از حجاب است. درمجموع حجاب برای پوشاندن زیبایی‌های ظاهری خانم‌ها در مقابل نامحـرم است و هر لباسی که بیشتر این کار را انجام دهد، طبعا حجاب بهتری است و در میان پوشش‌های موجود، چادر بهترین حجاب است. اما این به‌معنای بی‌حجابی یا بدحجابی خانم‌های غیرچادری نیست و چه بسیار خانم‌هایی که با روسری و لباس‌های بلند، حجاب کامل و اسلامی خود را حفظ می‌کنند.

چرا چادر سیاه؟ چرا پوشیدن چادر رنگی در جامعه مرسوم نیست؟
این صحبت بسیار صحیح است. الزامی برای استفاده همگان از چادر سیاه وجود ندارد. بلکه به‌تازگی بسیاری از چادرهای رنگی با طرح ساده به فروش می‌رسد. توجه به این نکته ضروری است، آنچه در اسلام درباره حجاب بیان‌شده، پوششی است که جلب‌توجه نکند و درباره رنگ و نوع دوخت و نوع پارچه آن به‌صورت مصداقی بیانی نیامده است. با این اوصاف استفاده از چادرهای رنگی تا جایی که نگاه‌های فسادآمیز نامحرمان را از وجود زن دور کند با اشکال همراه است.

چرا فقط خانم‌ها باید پوشش(روسری، چادر و…) داشته باشند؟
حجاب و پوشش اختصاص به خانم‌ها ندارد و آقایان هم باید پوشش داشته باشند، اما نوع پوشش خانم‌ها و آقایان باهم متفاوت است. این امر هم طبیعی است و یک امر فطری است و در تمام دنیا نوع پوشش خانم‌ها و قوانین مربوط به آن با قوانین پوشش آقایان متفاوت است. دلیل این امر را می‌توان در تفاوت‌ها و ویژگی‌های خاص خانم‌ها و آقایان دانست. پوشش‌های خاص و محجوبانه برای خانم‌ها در تاریخ ایران حتی پیش از اسلام نیز وجود داشته که در کاوش‌های باستان‌شناسی تصاویر آن به‌دست‌آمده است. بنابراین حجاب و پوشش، هم برای آقایان و هم برای خانم‌هاست اما نوع پوشش خانم‌ها و آقایان متفاوت است.

ظاهرا حجاب یعنی حضور بدون تبرج بانوان در جامعه. از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند موردتوجه قرار گیرند. (در همه ابعاد) حال چگونه یک دختر جوان می‌تواند هم از پوشش‌های شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرج داشته باشد؟
از نگاه قرآن انسان موجودی است که از یک‌ سو فطرتی الهی و از سوی دیگر طبیعتی مادی دارد، فرق نگذاشتن بین این دو موجب اشتباه و دور شدن از واقعیت می‌شود. رعایت حجاب و پذیرش برخی محدودیت‌‎ها – در مورد لباس، گفتار و رفتار – هماهنگ با فطرت آدمی است، و او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می‌دارد؛ چون از ایجاد عقده‌ها و حسرت‌هایی که زمینه‌ساز طغیان غرایز جنسی، افزایش فساد، تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی در جامعه هستند جلوگیری می‌کند. پس حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است و در نتیجه موجب بالا رفتن کرامت و شخصیت حقیقی انسان می‌شود. و آزادی بدون قید و شرط، هرچند ممکن است به اقتضای طبیعت مادی و ثانوی باشد، اما برخلاف فطرت اولی و باعث عدم‌احترام به افراد و انهدام ارزش‌‎ها و کرامت انسانی می‌شود.
البته اسلام برای اینکه هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت دهد و هم آنان و جامعه را از آسیب‌های تبرج و بی‌حجابی مصون بدارد، آشکار کردن آرایش و زینت‌‎آلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد برای زن جایز شمرده است. اما پوشیدن لباس‌های شاد در محیط‌های عمومی که افراد نامحرم حضور دارند درصورتی که از نظر پوشش کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نشود، جایز دانسته شده است. ولی اگر موجب جلب‌توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود، منع کرده است. چون علاوه بر مطالبی که بیان کردیم، ممکن است عقده‌‎ها و حسرت‌‎هایی برای برخی ایجاد کند، که زمینه‌ساز طغیان غرایز جنسی، افزایش فساد و تباهی و در نتیجه ایجاد ناامنی اجتماعی شود چنان‌که امام‌صادق‌(ع) فرمود: «نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‌شود.»
و به همین جهت دین مبین اسلام، اولا استفاده از زینت را برای زنان منع نکرده، بلکه آشکار کردن آن را منع کرده است. و ثانیا آشکار کردن زینت را فقط برای نامحرم حرام دانسته است.

 

…………………………….

چرا اکثر نوجوانان با حجاب مخالفند؟
چرا اکثر نوجوانان با حجاب مخالفند؟
این آمار عجیبی است. ای‌کاش منبع آمار خود را ارائه می‌کردید و مشخص می‌شد چطور به این نتیجه رسیدید که اکثر نوجوانان با حجاب مخالف هستند. کلا رسیدن به چنین آمارهایی خیلی مشکل و نیازمند بررسی‌های همه‌جانبه و دقیق است. معمولا بسیاری از افراد از دیدن هم‌کلاسی‌ها، هم‌مدرسه‌ای‌ها، دوستان، بچه‌های فامیل یا نهایتا فضای مجازی به نتیجه‌هایی ازاین‌دست می‌رسند. اما همه این راه‌ها خیلی جزئی است و نمی‌تواند ما را به یک نتیجه کلی برساند. به این دلیل که یک نفر معمولا در محیط بسته و هم فرهنگ قرار دارد و مثلا از هزاران مدرسه دیگر، صدها شهر دیگر و… اطلاعی ندارد. میلیون‌ها دانش‌آموز دختر و پسر که در تشکل‌های دانش‌آموزی فعالیت می‌کنند، در برنامه‌های مذهبی شرکت می‌کنند و… در این آمار کجا هستند؟ بنابراین این مدل حرف‌های کلی و حکم صادر کردن بدون بررسی‌های علمی و همه‌جانبه درست نیست. آمارهای رسمی نشان می‌دهد که میزان معتقدین به حجاب در میان زنان ایرانی در حدود 90 درصد است.اعتقاد به حجاب، خود یک سرمایه و دارایی مهم دینی است. شدت و قوت این اعتقاد نیز مهم است چرا که بعد از تهاجم فرهنگی و هیاهوی رسانه‌ای شدید و پرخرج در داخل و خارج، جامعه ایرانی این اعتقاد را حفظ کرده است. اعتقاد به حجاب شرعی نشان‌دهنده وضعیت عفاف و حیاست. اولا میل به استقلال فرهنگی ثانیا و مهم‌تر از همه احساس تعبد زن ایرانی به دستورات شرعی است. همه این ویژگی‌ها نشان‌دهنده قوت و ثبات هویت ایمانی و معنوی زن ایرانی و بلکه کل جامعه ایران است. نتیجه بررسی‌های صورت گرفته در قالب پیمایش ملی فرهنگ پوشش و حجاب گویای آن است که در حدود ۸۹درصد از زنان پاسخگو گفته‌اند اساسا به حجاب اعتقاد دارند. به گزارش ایسنا، دفتر برنامه‌ریزی پژوهش‌های کاربردی معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشی پیرامون «عفاف و حجاب» را توسط مهدی فرجی و نفیسه حمیدی انجام داده است. پژوهش «یافته‌های پیمایش ملی فرهنگ پوشش و حجاب» در سال۱۳۹۵ با هدف فهم روند تغییرات پوشش و حجاب نسبت به سال۱۳۹۰ توسط دفتر برنامه‌ریزی پژوهش‌های کاربردی صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش عبارت از بررسی پوشش و حجاب زنان در زندگی روزمره است.

چه چیز باعث شده نوجوانان امروز کمتر از مسئله حجاب استقبال کنند؟
دغدغه شما در موضوع حجاب جای تقدیر دارد. مسئله حجاب برای برخی نوجوانان یک مسئله فکری نیست و بیشتر جنبه احساسی دارد. حجاب در نگاه دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی نیز یک موضوع جدی است و سال‌هاست که روی این موضوع در حــال کارهای تخریبی هستند و تلاش دارند با فیلم‌ها و زنجیره‌های ماهواره‌ای، تولید و انتشار محتوا در شبکه‌های اجتماعی و… حجاب را درنظر نسل جوان تخریب کنند. تبیین ارزش حجاب نیازمند زبان‌های نرم و شیرین و تولیدات فرهنگی متناسب است. در کنار وظایفی که معلمان و مسئولان فرهنگی دارند، هر دختر و خانم باحجابی هم باید بتواند دیگران را نسبت به حجاب توجیه کرده و خوش‌بین کند. در قدم اول مطالعه و فهم دقیق فلسفه و ارزش حجاب و در گام بعد رفتار مناسب با دیگران. بسیاری از اوقات رفتارهای خوب و زیبای دختران و خانم‌های محجبه، اثر بسیار بیشتری از استدلال‌های منطقی روی دیگران می‌گذارد. بنابراین ترویج حجاب و ارزش آن نیازمند توجه و فعالیت همه افراد است و در این زمینه هیچ‌کس نباید منتظر حرکت دیگران باشد.

آیـا همه باحجاب‌ها دل‌پاک هستند و همه بی‌حجاب‌ها دل ناپـاک؟
اگر شما بخواهید برای رفتن به جایی، ماشین بگیرید و دو گزینه داشته باشید، کدام را انتخاب می‌کنید؟ راننده‌ای که ظاهر شلخته، کثیف و نامرتبی دارد یا راننده‌ای که لباس مرتب و آراسته‌ای دارد؟ پاکی دل یک امر درونی است و به‌راحتی نمی‌توان درخصوص آن اظهارنظر کرد. تنها خداست که از دل‌های ما آگاه است و از درون ما خبر دارد. اما دل پـاک نشانه‌هایی دارد که ظاهر عفیفانه و حیای در رفتار، می‌تواند یکی از نشانه‌های آن باشد. البته این امر مطلق نیست و ممکن است کسی برای ظاهرسازی یا هر نیت نادرست دیگری، درون ناپـاک خود را در ظاهری زیبا مخفی کند؛ بنابراین همه‌‌چیز را از ظاهر نمی‌توان تشخیص داد اما ظاهر، یکی از نشانه‌های تشخیص است.

حجاب به این است که دلت پـاک باشد، به ظاهر که نیست!
این حرف شما خیلی خوب است اما کامل نیست. فکر کنید که به رستورانی رفته‌اید و غذا سفارش داده‌اید. وقتی غذا را برای شما می‌آورند، ببینید که ظرف آن کثیف است، همه‌چیز با هم مخلوط شده و درمجموع غذا اصلا شکل خوبی ندارد. شما نسبت به آن غذا چه حسی پیدا می‌کنید؟ حالا هر مقدار هم که صاحـب رستوران توضیح بدهد که ظاهر مهم نیست، من بهترین برنج و مرغوب‌ترین گوشت را با بهترین روغن و زعفران در این غذا به‌کار برده‌ام ولی اکثر افراد میلی به خوردن این غذا نخواهند داشت. حتما باطن هر چیز مهم‌تر از ظاهر آن است اما این امر به‌معنای بی‌اهمیتی ظاهر نیست. و یک نکته دیگر که باید به آن توجه کنیم این است که آیا دل‌پاک که یک امر درونی است، باید نشانه‌های بیرونی هم داشته باشد یا خیر؟ یعنی می‌شود کسی دلش پـاک باشد اما هر گناهی را انجام دهد؟ هر روابطی را داشته باشد؟ و از هیچ عمل بدی دوری نکند؟ اگر چنین چیزی ممکن باشد پـس دل ناپـاک چه نشانه‌هایی خواهد داشت؟ اگر مقداری بیشتر فکر کنید شما هم متوجه می‌شوید که ظاهر عفیفانه و با حجاب، می‌تواند نشانه‌ای از حیای درونی و پاکی دل داشته باشد. البته وقتی‌که این حجاب واقعا از یک دل پـاک و اعتقاد قلبی و برای اطاعت از خداوند متعال برخاسته باشد. بنابراین بخشی از حـرف شما درست است که دل پـاک اهمیتش از ظاهر بیشتر است اما این به معنی بی‌توجهی به ظاهر نیست.

من چرا بایــد جلوی کسی کـه چشم‌پاک اسـت، باحجاب باشم؟
حجاب یک قانون اسلامی و اجتماعی است و از یک نظر، بیش از اینکه به طرف مقابل ربط داشته باشد، نشان‌دهنده حیا و عفاف یک زن مسلمان است. از طرف دیگر چطور مشخص می‌شود که یک نفر چشم پـاک دارد؟ آیا غیرازاین است که چشم‌پاک از یک دل پـاک و باغیرت به‌وجود می‌آید؟ آیا به‌نظرتان ما در طول تاریخ چشم پاک‌تر از ائمه داشته‌ایم؟ آیا در تاریخ سراغ دارید که ائمه علیهم‌السلام به خانمی توصیه کرده باشند که در محضر آنان نیازی به حجاب ندارند؟ یا حتی مراجع، علمای برجسته و دیگر بزرگان؟ هرگز نمونه‌ای وجود ندارد که کسی از آنان، دیگران را به عدم‌نیاز به حجاب دعوت کرده باشد. بنابراین، عدم‌حجاب به بهانه چشم پـاک بودن دیگران، نمی‌تواند دلیل قانع‌کننده‌ای باشد.

چرا باید حجاب داشته باشیم وقتی کسانی که آن را توصیه می‌کنند خودشان ممکن است آن حیای لازم و نجابت درونی را نداشته باشند و یا خودشان خطاهای بزرگی کـرده باشنـد
حدیث کوتاه از امام علی(ع) نقل‌شده است که حضرت می‌فرمایند «ببین (گوینده) چه می‌گوید، نه اینکه چه‌کسی می‌گوید.» بسیاری از اوقات افرادی حرف‌های خوبی می‌زنند اما عمل خوبی ندارند. این مسئله باعث نمی‌شود که آن حـرف درستی و اهمیت خود را از دست بدهد. مثلا بعضی دکترها که درخصوص بدی سیگار و ضرر آن برای بدن سخن می‌گویند، اما خودشان سیگار می‌کشند! آیا این باعث می‌شود که آن توصیه‌ها‌ درخصوص ضرر سیگار واقعیت نداشته باشد؟ قطعا پاسخ منفی است. اما درخصوص سؤال شما؛ ممکن است برخی افراد حجاب ظاهری داشته باشند ولی همانطور که شما گفته‌اید، حیا و نجابت لازم را در کنار حجاب نداشته باشند. خب، این اتفاق خوبی نیست، اما نمی‌تواند موجب شود که کار خوب و مهمی مانند حجاب خدشه‌دار شود. حجاب یک حکم دینی است که با دلایل محکم عقلی و فرهنگی همراهی می‌شود. بنابراین حجاب براساس حـرف برخی افراد ایجاد نشده است که با عمل نادرست آنان ‌خراب شود.

آیـا در کشـورهای دیگـر هـم قانـون پوشـش وجـود دارد؟
تمامی کشورهای جهان در طول تاریخ دارای قوانین پوشـش هستند. ایـن قانـون بـا توجـه بـه فرهنـگ آن جامعـه و دیـن حاکـم بـر اکثریـت مـردم نوشـته می‌شود و اگـر کسـی ایـن قانـون را رعایـت نکنـد بـا قانـون آن کشـور بازخواسـت و جریمـه می‌شود. بـرای مثال، با یک جست‌وجوی ساده می‌توانید قوانین پوشـش دانشـجویان در دانشـگاه آکسـفورد انگلسـتان را بخوانیـد. چنانچه‌ کسی ایـن قوانیـن حاکـم بـر دانشگاه را رعایت نکند، با تنبیه انضباطی و درنهایت اخراج از دانشـگاه مواجـه خواهـد شـد.

چرا نمی‌توانیم دوست‌پسر داشته باشیم؟
یکی از انگیزه‌های مهم برای ایجاد رابطه با جنس مخالف پاسخگویی به نیازهای روحـی و عاطفی و غریزی است؛ یعنی ساختار وجودی انسان به‌گونه‌ای طراحی شده است که در مقطعی از دوران زندگی خود به‌طور جدی احساس نیاز به جنس مخالف می‌کند. تلاطم و التهاب درونی او تنها با گفت‌وگو، معاشرت، هم‌نشینی و ایجاد رابطه با جنس مخالف آرام می‌گیرد. احساس نیاز عاطفی به جنس مخالف تنها به این موارد خلاصه نمی‌شود چراکه قوه و نیروی جدی‌تری به نام قوای شهوانی و جنسی نیاز این ارتباط را دوچندان می‌سازد. با نگاه به آموزه‌های زیبای اسلامی به‌خوبی می‌توان جواب این نیاز اساسی را مشاهده کرد. ولی باید به یاد داشت دارو و نسخه‌ای که اسلام و آموزه‌های وحیانی آن، به این نیاز مبرم پیشنهاد می‌کند یک داروی مقطعی و بی‌تأثیر نیست، بلکه نسخه‌ای کارآمد و اثربخش است. آموزه‌های وحیانی با تقویت نهاد خانواده و باز نگه‌داشتن مسیر ازدواج شرعی به این نیاز اساسی افراد پاسخ مثبت داده و آنها را متوجه زندگی مشترک و حیات طیبه کرده است؛ حیات طیبه‌ای که برای انسان آرامش و آسایش دو گیتی را به ارمغان می‌آورد. خداوند متعال در این خصوص می‌فرماید: «و از نشانه‌های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید. تا به ایشان آرامش یابید، و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. در این عبرت‌هایی است برای مردمی که تفکر می‌کنند.» بعضی از روشنفکرنماها در دنیای مدرن برای دستیابی جوانان به آرامش و لذت نسخه بسیار خطرناک و شیطانی را تجویز می‌کنند. رهاکردن جوان در یک بستر آزاد و بدون قواعد و قوانین دینی و اخلاقی موضوعی است که می‌تواند نه‌تنها آرامش و لذت را برای انسان به ارمغان نداشته باشد بلکه زمینه برای مشکلات فراوان روحـی و روانی را به بار آورد. جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف رابطه دوستی دارند، تمایل هوسبازانه در ایشان قوت یافته به‌طوری‌که حتی پـس از ازدواج نیز این روحیه تنوع‌طلبانه، روانشان را آزار می‌دهد. چه بسیار افرادی که به‌خاطر این نقص روحـی و روانی حتی در زندگی مشترک نیز به‌خاطر لگدمال‌کردن حریم‌های الهی به گناه سابق خود بازگشته و زندگی مشترک خود را در معرض فروپاشی قرار می‌دهند. به‌طور خلاصه می‌توان معایب این ارتباط را این‌چنین برشمرد: 1- اضطراب، تشویش و احساس نگرانی 2- افت تحصیلی و علمی 3- از بین رفتن کرامت انسانی و غرق‌شدن در منجلاب و گرداب شهوات، 4- تنوع‌طلبی 5- آلوده‌شدن به گناه و عذاب اخروی 6- بی‌توجهی به شخصیت دختر و نگاه ابزاری به آنها 7- مهیا‌شدن زمینه‌های ازدواج ناموفق در آینده. 8- عدم‌استقبال از تشکیل خانواده.

من تیپـم را برای دل خودم می‌زنم نه بقیه، پس نظر ندهید، به شما چه ربطی دارد؟
ایـن حــرف درسـتی اسـت ولـی کامـل نیسـت. تیـپ شـما بـه انتخاب‌ها و سـلیقه خود شـما مرتبـط اسـت نـه دیگـران، البتـه تـا جایـی کـه بـر دیگـران اثـری نداشـته باشـد. هرکسی می‌تواند در اتـاق خودش، در منزل خودش، در محیطی که اختصاص به‌خودش دارد، مطابـق سـلیقه و علاقه‌اش لبـاس بپوشـد و به‌اصطلاح تیـپ بزنـد. امـا وقتـی کسـی می‌خواهد وارد کوچه و خیابان و اجتماع شود، دیگر قوانیـن فـرق می‌کند و پوشـش هـر فـرد بر دیگـران هـم اثـر می‌گذارد. بنابرایـن نمی‌تواند هـر طـور کـه دلـش خواسـت بیـرون بیایـد. مثلا در هیـچ کجـای دنیـا قبـول تمی‌کنند کـه کسـی کاملا بـدون لبـاس در خیابـان ظاهـر شـود چـون دلـش می‌خواهد؟ خیـر. در همـه جـای دنیـا قوانیـن پوشـش وجـود دارد فقـط نـوع آن متفـاوت اسـت. بنابرایـن بایـد بیـن پوشـش در محیـط اختصاصـی و اجتماعـی تفـاوت قائــل شـد. یک نکته را هم خوب است در ذهن داشته باشید، هرکسی می‌تواند سؤالات و شـبهات ذهنـی خود را مطرح کرده و درخواست جواب داشته باشد، اما چه‌بهتر کـه ایـن سؤال‌ها را بـا ادبیـات مناسـب و خوب مطـرح کنـد.

من حجاب را دوست ندارم و دلم نمی‌خواهد روسری سرم باشد؛ چرا باید خلاف علاقه خود حجاب را رعایت کنم؟
قوانین اسلامی برای رسیدن به یک زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت از سوی خداوند قرار داده شده است. حجاب نیز یکی از این قوانین است که عمل به آن در اجتماع لازم است. به همین دلیل است که در همه کشورها قوانین پوشش وجود دارد، تنها حـدود آن متفاوت است و طبیعی است با توجه به اینکه اکثریت مطلق مردم کشورمان مسلمان هستند، قوانین اجتماعی ما هم از اسلام گرفته شود. بنابراین رعایت قوانین اجتماعی – حتی اگر مخالف علاقه‌مان هم باشد – به نفع همه ازجمله خود ماست.

مردها چشم‌هایشان را ببندند، چرا خانم‌ها باید حجاب داشته باشند؟
یـک مقـدار فکـر کنیـد. به‌نظرتـان ایـن ایـده واقعا عملـی اسـت؟ یعنـی ممکـن اسـت کـه همـه مردهـا روزانه در خیابان با چشم بسته رفت‌وآمد کنند؟ طبیعتا چنیـن چیـزی ممکـن نیسـت. از طـرف دیگـر حجـاب فقـط مخصـوص خانم‌ها نیسـت و آقایـان هم باید قوانین پوشش را رعایت کنند. فقط مدل و ویژگی‌های ایـن پوشـش بـا توجـه بـه تفـاوت در ویژگی‌های خانم‌ها و آقایـان، متفـاوت اسـت. اگـر بنـا باشـد هرکسی بـا ایـن استدلال، قوانیـن حجـاب را رعایـت نکنـد، فـردا جمعـی از آقایـان هـم ممکن است بدون لباس کافی در خیابان‌ها حضور پیـدا کننـد و مدعـی شـوند کـه چـه اشـکالی دارد، خانم‌ها چشم‌هایشان را ببندنـد! بنابرایـن رعایـت قوانیـن پوشـش در اجتمـاع بـه نفـع همـه خصوصا خانم‌هاست. البتـه اسلام بـه مـردان هـم دسـتور کنتـرل چشـم داده اسـت؛ امـا ایـن موضـوع نافـی حفظ حجاب برای بانوان نیست. خداوند در سوره نـور آیـه30 می‌فرمایند: به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نـگاه بـه نامحرمـان) فروگیرنـد، و عفـاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجـام می‌دهید آگاه اسـت!

چرا با وجود فساد در سیستم‌های دیگر اینقدر روی مسئله حجاب حساسید. چرا جلوی خلافکارها و دزدها را نمی‌گیرید؟
کار بد هیچ‌کس نمی‌تواند مجوزی برای کار بد بقیه باشد. اگر این منطق درست باشد، دزدها و اختلاسگرها هم می‌گویند چرا به‌جای برخورد با ما جلوی قاتل‌ها را نمی‌گیرید، قاتل‌ها می‌گویند به‌جای برخورد با قاتل‌ها، جاسوس‌ها را بگیرید و همینطور می‌توان این داستان را ادامه داد. دزدی و خلافکارهای خیلی بدی هستند که حتما باید مسئولان با آن برخورد کنند – که این برخوردها هم انجام می‌شود و اخبار بخشی از آنها در رسانه‌ها وجود دارد – اما این مسئله باعث نمی‌شود که زشتی بدحجابی یا بی‌حجابی کم شود یا نادیده گرفته شود؛ بنابراین همانطور با هر کار بد و غیرقانونی باید مبارزه شود و نمی‌توان به بهانه برخورد با یک کار بد از کار زشت دیگری چشم‌پوشی کرد. همین باحجاب‌ها با افراط بیش‌ازحدی که دارند باعث شدند ما از حجاب زده بشویم. وقتی ما را می‌بینند انگار کافر دیده‌اند، همین کارهایشان باعث شـده کــه حـجــاب از چشم‌مان بیفتــد.یکی از اشتباهات بزرگ، حکم‌های کلی صادر کردن است. مثلا شما باحجاب‌ها، شما بی‌حجاب‌ها، شما روحانی‌ها، شما پزشک‌ها و… حکم کلی صادر کردن در بیشتر اوقات نشان‌دهنده حـرف زدن بدون فکر است. در مورد سؤال شما هم نمی‌شود حکم کلی صادر کرد، ممکن است بعضی افراد باحجاب باکسانی که حجاب خود را به‌خوبی رعایت نمی‌کنند، تندی ناحق کنند، همانطور که ممکن است برخی بی‌حجاب‌ها یا بدحجاب‌ها، با افراد محجبه و چادری برخورد بد داشته باشند؛ بنابراین نباید یک یا چند برخورد را به همه افراد یک گروه نسبت بدهیم. اما درخصوص حجاب، باید حواسمان باشد که این امر یک حکم الهی و اسلامی است که با بخشی از فرهنگ و تاریخ ما نیز تناسب دارد و زن ایرانی دارای شخصیت و جایگاه برجسته – مثل شاهزادگان و همسران افراد مهم – در تاریخ ایران هم دارای پوشش‌های سنگین و متین بوده‌اند که بسیار شبیه حجاب اسلامی است. حال به‌نظرتان منطقی است که برخورد بد یک نفر – به هر دلیلی – می‌تواند نظر ما را نسبت به خداوند یا یک حکم الهی عوض کند؟ طبیعتا پاسخ منفی است. رابطه هر یک از ما با خداوند باید فراتر از هر چیز دیگری باشد و هر اتفاقی در زندگی ما، کوچک‌تر از آن است که رابطه ما با خداوند عالمیان را دچار خلل کند و زمینه بی‌اعتنایی به دستورات خداوند و احـکام دینی را فراهم کند. البته در طرف دیگر هم بر همه افراد لازم است اگر فکر می‌کنند اعتقاد آنها یا شیوه زندگی‌شان بهتر و مفیدتر است، با زبان خوش و استدلال‌های محکم آن را به دیگران عرضه کنند.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا