- سهشنبه 04 بهمن 1401 :: 01:32
اعتبارنوین: انسان از اشتباه مبرا نیست. اشتباههایی که گاه آتش به خرمن اطرافیان یا حتی یک جامعه میاندازد و آتشی که میتواند با یک عذرخواهی…
اعتبارنوین: انسان از اشتباه مبرا نیست. اشتباههایی که گاه آتش به خرمن اطرافیان یا حتی یک جامعه میاندازد و آتشی که میتواند با یک عذرخواهی و عذرپذیری، خاموش شود. اما مسئله اینجاست که فرهنگ عذرخواهی و عذرپذیری آنچنان که باید در ادبیات عمومی و دولتی کشور نه نهادینه شده و نه حتی مورد استقبال قرار میگیرد. با همین مقدمه کوتاه، بگذارید یک راست برویم سر اصل مطلب؛ چرا جرات عذرخواهی را نداریم؟؟ چرا در برابر بیان جملاتی که پرده از اشتباهات بزرگ و کوچکمان برمیدارد، مقاومت میکنیم؟
برای بررسی دقیق این مسئله شایع میتوان نظرگاه 2علم از علوم مهم انسانی یعنی روانشناسی و جامعهشناسی را جستوجو کرد. به عقیده روانشناسان، نوعی از مسئولیتگریزی نهفته در ضمیرناخودآگاه افراد وجود دارد که آنها را از پذیرش مستقیم مسئولیتهای مختلف یا بهعبارتی دیگر، از عذرخواهی کردن (کنش گفتاری اخلاقی) بازمیدارد. بهطوری که این دسته از افراد معمولاً بهصورت ناخواسته بهدنبال سازوکارهای دفاعی برای سلب مسئولیتهای خود هستند. سازوکارهایی مانند دخیل دانستن عوامل بیرونی بر نتیجه عملکرد یا تبعات یک تصمیم اشتباه و بهانهتراشی. در واقع افراد با توسل جستن به اینگونه سازوکارها و امثالهم سعی دارند خود را از هر اشتباه و قصوری مبرا دانسته یا درصورت بروز اشتباه و قصور، بدون پذیرفتن پیامدهای گوناگون آن، انگشت تقصیر بهسوی دیگران یا حتی شرایط بیرونی، نشانه گیرند.
در ارتباط با علل عذرخواهی نکردن یا راه فرار از آن، تعبیر شناختهتر شده دیگری هم وجود دارد با عنوان «فرافکنی». وقتی افراد خود را مقصر ناکارآمدیهایشان در ساحت فردی و جمعی ندانند، واضح است که دلیلی برای عذرخواهی نیز نمیبینند. با توجه به این تفکر، خود این افراد هم معتقدند که به نوعی در جایگاه قربانی قرار دارند و کسان دیگری باید بیایند و در مقام پاسخگو، ظاهرشوند.
از سوی دیگر، برای گریز از عذرخواهی، دلایل دیگری ازجمله بیتعهدی اخلاقی و اجتماعی ذکر میشود که آنها نیز ناشی از خودبرتربینی، غرور کاذب، تکبر، رفتار قلدرمنشانه و تربیت ناقص هستند. باید توجه داشت که واکنش نسبت به کنش پوزشخواهی هم بسیار بر نهادینه شدن این الزام اخلاقی و فرهنگ پسندیده تأثیرگذار است. چه بسیار افرادی که در جایگاههای مختلف حقوقی و حقیقی در پی وقوع اشتباهی، به عذرخواهی پرداختهاند اما واکنش اطرافیان و جامعه مبتنی بر مجازات روانی و طرد اجتماعی بیرحمانه، آنها را از رعایت این تعهد اخلاقی، پشیمان کرده و دیگران پس از آنها را نیز حسابی نقره داغ کرده که هرگز زیر بار مسئولیت نروند و عذر تقصیرشان را به زبان نیاورند. بنابراین، افراد، رویدادهای پسامعذرتخواهی را نه در شأن و شوکت خود میبینند و نه چون حمایتی در برابر بروز صداقت و درستی نهفته در عذرخواهیشان دریافت نمیکنند آن را غیرضروری و اساساً مخاطرهآمیز مییابند. بهعبارتی دیگر فرهنگ و شیوه درست برخورد با فرد یا سازمان عذرخواه به اندازه فرهنگ عذرخواهی دارای اهمیت و ضرورت اجرایی است.
نظرگاه جامعهشناسی نیز به تحلیلهای روانشناختی از مقاومت در برابر طلب عذر و پوزش نزدیک است. با این تفاوت که جامعهشناسان بر نظام ارزشی و هنجارپذیری افراد در این ارتباط، متمرکز شدهاند. به عقیده جامعهشناسان، افراد به وقت اشتباه و هنجارشکنی، عذرخواهی نمیکنند چون این فرهنگ از کودکی و سنین پایه در آنها درونی نشده و مراکز آموزشی مرجع از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه، به آنها یاد ندادهاند که ابتدا با اتکا به تعقل و تجربه، از موقعیتهای اشتباهآفرین بپرهیزند و بعد اگر اشتباهی هم رخ داد، در مقام عذرخواهی ظاهر شوند تا بزرگی شخصیت و خردشان نمایان شود.
این فرهنگ اگر به درستی نهادینه شود امور در هر زمینهای از نهادهای کوچک مانند خانواده گرفته تا سطوح کلان جامعه، از گروههای دوستی ساده گرفته تا اجتماعات گسترده مدنی و دولتی، با کارکرد مطلوب رو به پیشرفت و ترقی حرکت میکنند. در جوامعی که فرهنگ عذرخواهی در آنها جایگاهی ندارد، نظام و الگوی ارتباطی و تعاملی افراد و سازمانها مبتنی بر رویکرد ارباب-رعیتی است؛ رویکردی فاقد شاخصهای توسعه پایدار. این بازتولید و بازنمایش الگوی رفتاری نامناسب (یعنی عذرخواهی نکردن) نسل به نسل منتقل و ضمن این انتقال دستخوش تغییرات بیشتر و شدیدتر هم خواهد شد. واضح است که شهروندان بهعنوان افکار عمومی اگر الگوی رفتاری متأثر از پذیرش مسئولیت را از مسئولان حوزههای مختلف جامعه که اتفاقاً پیامدهایش هم بهمراتب فراگیرتر از حوزههای خُرد و فردی است، شاهد نباشند بهطور حتم ناکارآمدیها و فساد، سنگ بنای آن جامعه را به تزلزل میکشاند.
لازم به ذکر است که درصورت نهادینه شدن فرهنگ عذرخواهی، نظام حقوقی و انتظامی جامعه نیز نقش ضمانت اجرایی را برعهده میگیرد. بدینترتیب عذرخواهی بابت اشتباهات از فرهنگ به قانون و مطالبه عمومی تسری مییابد. اینجاست که پای مفهوم و ضرورت دیگری به میان میآید؛ مفهوم و ضرورت سواد ارتباط یا رابطه. اگر بر اصول این سواد مسلط باشیم، خواهیم دانست که هر اشتباهی از جانب ما در نقشهای فردی یا اجتماعی در قبال دیگران، نیازمند عذرخواهی است. البته در همین مفهوم سواد ارتباط یا رابطه به خوبی آموزش داده میشود که عذرخواهی باید واقعی و در راستای جبران خسارت و آسیب باشد نه اینکه جنبههای نمایشی، غیرواقعی یا مصلحتی بهخود بگیرد.