• سه‌شنبه 09 خرداد 1402 :: 09:33

بررسی ها نشان می دهد که مدیران زن، حائز ویژگی قدرت کلامی و ارتباطی بیشتری نسبت به مدیران مرد هستند، آنها انتقاد را پذیرفته و از آن برای موفقیت خود استفاده می کنند.

رمز و رموز مدیران زن موفق

بهتر است با طرح یک پرسش، یادداشت را آغاز کنیم و آن پرسش اینکه آیا زنان در مدیریت از مردان موفق‌تر عمل می‌کنند؟ مشارکت زنان در عرصه‌های مختلف، یکی از شاخص‌‌های توسعه هر کشوری محسوب می‌شود؛ شاخصی که برای تحقق کامل آن باید میدان عمل زنان را گسترش داد. اتفاقی که در دهه‌های اخیر در ایران و سایر کشورهای جهان بسیار شاهد آن بوده‌ایم و البته که نتایجش نیز قابل ‌تأمل و برنامه‌ریزی در راستای توسعه پایدار است.

شاخصه های زنان موفق

بر اساس همین تجربیات اخیر با موضوع نقش مدیریتی زنان و نیز پژوهش‌های دانشگاهی و اجتماعی متعدد، زنان، مدیرانی جدی، عادل‌، مصمم، شنوا، خلاق، بردبار، اخلاق‌مدار، حامی و مشوق زیردستان، تخصص‌گرا، مثبت‌اندیش، سختکوش، آموزش‌پذیر، با قدرت تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی بالا، طرفدار تقسیم وظایف با هدف رعایت جزئی‌نگری (فعالیت گروهی) و توانایی برنامه‌ریزی برای نیل به چند هدف همزمان هستند؛ مدیرانی که توانسته‌اند تاکنون با نمایش و اجرای سبک و مدل رهبری خاص خود، عملکرد باکیفیت و مطلوب‌تری نسبت به مدیران مرد ارائه دهند.

در اینجا لازم است به 2 نکته ضروری و قابل‌توجه اشاره کرد؛ نخست اینکه اگر نتایج پژوهش‌ها و تجربیات دولت‌ها و سیاست‌ها به صراحت و مکررا از عملکرد باکیفیت و مطلوب‌تر مدیران زن نسبت به مدیران مرد، پرده برمی‌دارد، با اتکا به این دلیل مهم است که مردان همواره در طول تاریخ پای ثابت جایگاه‌های مدیریتی بوده‌اند و به پشتوانه دلایلی مانند فرهنگ‌ مردسالار از امکان تجربه و آزمودن فرصت‌های فراوان مدیریتی برخوردار بوده‌اند که هر یک می‌توانسته از بروز خطا در عملکردهای بعدی جلوگیری کند؛ بنابراین با توجه به این رویکرد، مدیران زن در مدت کوتاهی که مدیریت و رهبری گروه‌ها، سازمان‌ها و نهادها را برعهده گرفته‌اند، عملکرد مناسبی از خود به ثبت رسانده‌اند.

نکته ضروری و قابل اهمیت دوم اینکه در اغلب موارد، مدل و سبک رهبری زنان می‌تواند با ویژگی‌هایی مانند انعطاف، سازگاری و مادرانه بودن همراه باشد که آن نیز می‌تواند متاثر از خصوصیات فیزیولوژیک، نقش‌های اولیه آنها (دختر، خواهر و مادر بودن) و هویت اجتماعی و فرهنگی محیط پیرامونشان باشد.

تأثیرپذیری‌ای که اغلب مدیران زن، بسیار هوشمندانه از وجود جبر و یا عادت‌گونه آنها در جهت پیشبرد اهداف خود به خوبی استفاده کرده‌اند. همین 2 نکته مهم و ضروری که می‌توانستند به‌عنوان تهدیدی بزرگ، سد راه مدیران زن باشند، با درایت آنها به فرصت طلایی برای برجسته کردن کیفیت مطلوب عملکرد مدیران زن نسبت به کمیت موقعیت‌های مدیریتی آنها تبدیل شدند. این همان قانون نخست مدیریت است که می‌گوید هوشمندانه کار و تلاش کردن از زیاد کار کردن مهم‌تر است.

مدیران زن، همچنین حائز ویژگی قدرت کلامی و ارتباطی بیشتری نسبت به مدیران مرد هستند؛ ویژگی‌ای که تعاملات سازمانی‌ آنها را توسعه می‌دهد تا در سایه آن ویژگی مبتنی بر مختصات جنسیتی (زنان، هوش کلامی و مردان، هوش بصری قوی‌تر دارند) بتوانند هم تعداد افراد بیشتری را برای مشارکت و همراهی جذب و اقناع کنند و هم رقبای خود را به دشمن تبدیل نکنند. علاوه بر موارد فوق باید بر توانایی مدیران زن در مواجهه و پردازش مسائل و چالش‌های مختلف تأکید کرد.

این بدان ‌معناست که مدیران زن به‌سرعت تمام جزئیات مسائل و مشکلات پیش‌رو را دریافت کرده، در ذهن خود مرتب می‌کنند و به آنها ساختار منظم برای تحلیل بهتر می‌دهند. این توانایی زنان در تصمیم‌گیری‌های گوناگون به‌ کارشان بسیار می‌آید؛ چون می‌توانند با دریافت جزئیات موضوع مورد نظرشان، به گزینه‌های متفاوتی فکر کنند و برای یک مشکل چند راه‌حل پیشنهاد دهند. انتقادپذیری مدیران زن نیز از آن جمله ویژگی‌هایی‌ است که آنها را از مدیران مرد متمایز می‌سازد.

در واقع مدیران زن سعی دارند از مسیر انتقادها و بازخوردهای هرچند ناراحت و ناامیدکننده به اهدافشان برسند. با این حال باید گوشه‌چشمی هم به تفاوت‌های فیزیولوژیک میان زنان و مردان در کنار عوامل محیطی مانند خانواده، مدرسه، فرهنگ جامعه و قوانین و قواعد اجتماعی داشت؛ تفاوت‌هایی که باعث می‌شود زنان و مردان رفتارها و عکس‌العمل‌های مختلفی از خود بروز دهند. مغز ظریف زنان با توجه به ساختار کلی آنها کوچک‌تر از مردان است، اما سلول‌های عصبی فعال‌تری در بخش‌های مختلف مغزشان دارند. بخشی از مغز که رابط سلول‌های نیم‌کره چپ و نیم‌کره راست مغز است در آنها فعال‌تر است.

به بیانی ساده‌تر یعنی زنان از هر دو نیم‌کره چپ و راست مغز خود به‌طور همزمان می‌توانند استفاده کنند؛ درصورتی که آقایان اغلب تنها قادر به استفاده از نیم‌کره چپ مغز خود هستند. مدیران مرد به رقابت و برنده شدن تمایل دارند؛ درحالی‌که مدیران زن، ساختن را ترجیح می‌دهند. آنها فقط به‌دنبال پیروزی نیستند، بلکه دستاوردی که در نهایت ایجاد می‌شود نیز برایشان دارای اهمیت است.

مدیران زن قدرت را بین زیردستان خود تقسیم کرده و به آنها اختیارات لازم را می‌دهند تا مشارکت کنند درحالی‌که اغلب مدیران مرد تمایل به سبک مدیریت کنترلی، فراگیر، مطلق و دستوری دارند. مجموع این ویژگی‌ها سبب می‌شود تا سبک و مدل مدیریت زنان متفاوت‌تر و موفق‌تر نمایان شود. همچنان که در سراسر جهان، مدیران و کارآفرینان موفق زن توانسته‌اند در مدتی کوتاه به جایگاه‌های مدیریتی مهم و حساس که تا پیش از این مردانه به‌نظر می‌رسیدند، ورود کنند.

The secret of success of female managers

رمز و رموز مدیران زن موفق



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا