- چهارشنبه 10 آبان 1402 :: 02:42
افرادی موفق هستند که از شکستها، راهی به سوی رشد و پیروزی به دست آورند، این افراد چگونه تصمیم می گیرند و چه راهی را می روند؟
نویسنده : دکتر سیدعلی ظریفی| روانشناس
همه ما در طولزندگی با شکستهایی مواجه میشویم. گاهی بعضی از افراد دلیل این شکستها را به عوامل بیرونی نسبت میدهند و گاهی دنبال عوامل این شکستها در درونخودشان هستند. اما افرادی موفق هستند که از این شکستها، راهی به سوی رشد و پیروزی به دست آورند.
2 درس مهم هر شکست برای افراد موفق
بیشتر مردم تصور میکنند که افراد موفق، همیشه موفق بودهاند و هیچگاه در زندگی طعم شکست را نچشیدهاند. اما در حقیقت انسانهای موفق بارها در زندگی شکست خوردند. نکته این جاست که افراد موفق از هر شکست دو درس مهم میگیرند: یکی این که شکست آنها قطعا بیدلیل نبوده است و دیگری این که حتما راهی برای بلند شدن وجود دارد. موفقیت همیشه با شکست شروع میشود.
اگر نگاهی دقیقتر به برخی از موفقترین افرادی که میشناسید داشته باشید، متوجه خواهید شد که همه آنها بارها شکست خوردهاند. برخی از این افراد به طور گسترده شکستهای زیادی در زندگی داشتهاند اما همه آنها توانسته اند همه چیز را عوض کنند.
اما آنها چطور این کار را کردند؟ آنها دلایل شکستها را کشف کردند، همه تقصیرها را به گردن عوامل بیرونی نینداختند، درسهای مهمی را از آن یاد گرفتند و نحوه فکر کردن درباره شکست را تغییر دادند. به همین دلایل است که صحبتهای اخیر سرمربی پرسپولیس، نمونه خوب و درستی از نحوه مواجهه با یک ناکامی بود
اشتباهاتی که باعث ناکامیهای مداوم میشود
شکست عوامل مختلفی دارد که اگر به جای حل ریشهای آنها دنبال بهانه و توجیه باشیم، ناکامی دست از سر ما برنخواهد داشت. در ادامه به تعدادی از این اشتباهات اشاره خواهد شد.
1 – نداشتن مداومت و پشتکار| علت شکست بیشتر افراد دانش کم یا بیاستعدادی نیست، بلکه خیلی از افراد به دلیل مداومت نداشتن و رها کردن مسیر شکست میخورند. اغلب ما آغازگرهای خوبی هستیم اما تمامکنندههای خوبی نیستیم. بسیاری از اشخاص با مشاهده نخستین نشانههای شکست و ناکامی دست از کار میکشند و این در حالی است که جایگزینی برای مداومت و پشتکار وجود ندارد. کسی که مداومت میکند مشکل را از پیش روی خود برمیدارد. پشتکار و مداومت شکست و ناکامی را محو میکنند.
2- نادیده گرفتن اشتباهات گذشته| بعضی آدمها زندگی میکنند و درس میآموزند و بعضی دیگر فقط زندگی میکنند. شکست در واقع یک معلم است اما به شرط این که با آن درست برخورد کنید. افراد عاقل از اشتباهاتشان درس میگیرند و از تلاشهای ناموفق خود با عنوان تجربه یاد و شکست خود را از یک موضع صحیح واکاوی می کنند. از خودتان بپرسید چه هدفی را دنبال میکنید، برای رسیدن به هدف مدنظر چه برنامهای دارید و چرا استراتژی شما در تلاشهای قبلی جواب نداد. تا زمانی که مشکل را به درستی بررسی نکنید، به سختی میتوانید در تلاشهای بعدی نتیجه بگیرید.
3- توجیه کردن شکست| برندهها اقدامات ناموفق خود را تجزیه و تحلیل میکنند اما توجیه نه. در حالیکه بازندهها مدام آماده توجیه هستند و همیشه یک دفتر صدبرگ از عذر و بهانههای مختلفی که مانع موفقیتشان شده است، آماده تحویل دارند. اگر شما هم اینطور هستید، باید دیدگاه خود را اصلاح کنید. به هر تلاش ناموفقی به منزله شکست نگاه نکنید. تا جایی که میتوانید تلاشهای ناموفق خود را موشکافانهتر بررسی کنید و از تجربیات گذشتهتان درس بگیرید.
4- عزتنفس پایین و احساس بیارزشی| عزتنفس ضعیف یعنی احترام نگذاشتن به خود و فقدان احساس خودارزشی. بعد از ناکامی به خودتان برچسب نزنید. شاید تلاشتان به نتیجه مطلوب نرسیده باشد اما فقط وقتی شکستخورده به حساب میآیید که دست از تلاش بردارید. به خودتان بهعنوان فردی نگاه کنید که هنوز در تلاش برای دستیابی به یک هدف مشخص است. با چنین طرز فکری راحتتر میتوانید در طولانیمدت تا رسیدن به هدف نهایی شکیبا باشید و با پشتکار و عزم راسخ پیش بروید.