- شنبه 19 خرداد 1403 :: 01:12
یکی از جنبههای مهم تفکر کارآمد هم «تفکر دیوانهوار» است. تفکری که ما را از حصار محدودیتها خارج میکند تا در دنیای بزرگتری ایدهپردازی کنیم.
نویسنده : سیدسورنا ساداتی
برای موفقیت در زندگی و افزایش بهرهوریمان باید از الگوهای قدیمی و اشتباه تصمیم گرفتن و انتخاب که لبریز از خطاهای شناختی بود، دور شویم و کارآمد فکر کنیم. یکی از جنبههای مهم تفکر کارآمد هم «تفکر دیوانهوار» است. تفکری که ما را از حصار محدودیتها خارج میکند تا در دنیای بزرگتری ایدهپردازی کنیم.
ایدههایی که زندانی میشوند
گاهی اوقات ممکن است یک ایده جذاب به ذهن ما خطور کند اما بلافاصله آنرا پس میزنیم چون یا خودمان آن ایده را نشدنی و احمقانه فرض میکنیم؛ یا نگران تحقیر و برچسبزنی اطرافیانمان هستیم. ما ایدههای جذابی را نادیده میگیریم چون فکر میکنیم غیرعملی و دشوار هستند؛ درحالیکه بسیاری از اوقات در دل این افکار که جرئت شناسایی و تراش دادن آنها را نداریم فکرهای خوبی است که فقط باید مواجهه درست و منطقی با آنها داشته باشیم تا کاربردی و واقعی شود.
افکار دیوانهواری به عمر بشر
باید به یاد داشته باشیم هزاران سال است بسیاری از اتفاقات خوبی که زندگی میلیاردها انسان را راحتتر از قبل کرده ابتدا ایدههایی دیوانهوار بودند؛ اما صاحب آن فکر جسارت دنبال کردنش را داشت و امروز ایدهاش بدیهی تصور میشود. ایدههایی که از زمان خودشان جلوتر بودند و حتی در دنیای امروز هم شاهدشان هستیم. تصور کنید نولان در سینما و گواردیولا در فوتبال میخواستند ادامهدهنده اتفاقاتی باشند که دیگران رقم زدند، در این صورت هیچوقت در حرفهشان تبدیل به افراد درجه یک نمیشدند. البته ترس از ایدههای دیوانهوار عجیب نیست. هزاران سال قبل، تبعیت از گروه، عامل مهمی در زنده ماندن فرد محسوب میشد و ذهن ما گاهی هنوز تصور میکند در بیشهزاری خطرناک است برای همین وقتی یک کسب وکار با ایدهای جذاب مورد توجه قرار میگیرد ناگهان خیلیها سمتش میروند بدون آنکه خلاقیتی به روند اضافه کنند.
چطور افکار دیوانهوار را بیرون بکشیم؟
ما نگران محدودیتها هستیم و از شکستها هم میترسیم برای همین پیش از هرچیز چالشهای پیشرو را در بدبینانهترین حالت تصور میکنیم و همین باعث محدود شدن خلاقیتمان میشود. برای آنکه افکار خلاقانه داشته باشیم باید در گام اول محدودیتها را نادیده بگیریم، بهطور مثال از خودمان بپرسیم اگر فاکتور سرمایه اولیه مهم نبود چه کسب و کاری راه میانداختیم؟ اگر دغدغه مالی نداشتیم به کدام پیشنهاد کاری پاسخ مثبت میدادیم؟ و… شاید بعداً هم نتوانیم ایده دیوانهوارمان را عملی کنیم اما حداقل فایده نادیده گرفتن محدودیتها آن است که رویاها و ایدههای خلاقمان را بدون ترس از تحقیر دیگران، به این روش از حصار ذهن بیرون کشیدیم و با خودمان بهتر مواجه شدیم. یادمان باشد تغییرات بزرگ بسیاری اوقات نتیجه ایدههای ماست و عملگرایی بعد از تفکر کارآمد ما شکل میگیرد.