- پنجشنبه 01 شهریور 1403 :: 10:58
هر آدمی یک سری رفتارها و خصوصیاتی دارد که متفاوت از دیگران است اصلاً قشنگی زندگی به همین تفاوتهاست و نباید در این مورد خود ارزیابی منفی کرد.
نویسنده: ایران واشقانی فراهانی
ماجرا به یکسال قبل برمی گردد. از همانجایی که در یک کلیپ انگیزشی، توصیه شد: «خودتان را ارزیابی کنید.» قصه پرغصه این روزهای فائزه از همان جا رقم خورد. چوب سرزنش را در دست گرفته و خود را میزند از این همه اشتباه و بیفکری. طوری که از خودش خسته شده و اشتیاقی برای بیدار شدن از خواب ندارد تا شاید اینطوری کمتر اشتباه کند…
دختر جوان با اوقاتتلخی و بیحوصلگی در رختخواب از این دنده به آن دنده غلت میزند. هیچ انگیزهای برای شروع یک روز نو ندارد. درگیر یک سرزنش درونی است و مدام خودش را با دوستش، دخترخالهاش، آرایشگرش و هر دوست تازهای که با اعتماد بهنفس از خودش و شیوه زندگیش تعریف میکند، مقایسه میکند. اشتباه نکنید. او اتفاقاً اصلاً آدم حسودی نیست اما دوست دارد هر روز بهتر و کاملتر شود و میخواهد یک انسان ایدهآل باشد. به همین خاطر دائماً درحال پیدا کردن ایرادها و اشتباهات خود است.
دکتر قادری روانشناس بالینی توضیح میدهد که ارزیابی کردن یعنی بررسی رفتارهای خود. بررسی عملکرد کاری یا زندگی در طی یک فرایند با بازده زمانی مشخص و از قبل تعیینشده برای رسیدن به هدفی که دارید. اما اصلاً به معنی مقایسه کردن نیست. لازم نیست تمام رفتارهای خود را از شخص دیگری الگوبرداری کنید یا شبیه بقیه افراد بنشینید، صحبت کنید، لباس بپوشید و غذا بخورید. شما کافیست رفتاری که دارید و فعالیتهای کاری که انجام میدهید را به منظور بررسی اشتباهات و خطاهایی که انجام میدهید، ارزیابی کنید.
زندگی «محمود» همیشه روی یک خط مستقیم بوده که نه فرکانس و نه نوسانی داشته است. یک برنامهریزی روتین و بیدردسر بدون هیچ چالشی که نگرانش کند: صبحانه، سرکار، خانه و تلویزیون. پنجشنبه و جمعهها هم برای کارهای شخصی و گردش، یک روال همیشگی را طی میکند. مثل بیشتر آدمهایی که در طول شبانهروز دچار مشغلههایی هستند که به آنها عادت کردهاند یا جزو کارهای روتین آنها محسوب میشود، حتی برای مطالعه روزانه یا خوردن یک فنجان چای داغ. اما حالا چند وقتیست که میان این همه عادات درست و نادرست، یک عادتسازی جدید در برنامه زندگیش گنجانده است، به اسم ارزیابی کردن.
سعید قادری میگوید: افراد در طی روز عادات متعددی دارند که گاه متوجه آنها نیستند. چون جزو زندگی روزانه آنها شده است. گاهی یک مکث کوتاه کنید، به عقب برگردید و خودتان را ارزیابی کنید. با ارزیابی کردن، متوجه عادات خوب یا بد خود میشوید و بهطور دقیق پی میبرید کجای کار مانع پیشرفت شما شده است تا برای حل آن اقدام کنید.
او از فوائد این عادت درست میگوید، اگر خود را ارزیابی نکنید، متوجه خطاها و اشتباهاتی که در طی مسیر زندگیتان رخ میدهد، نخواهید شد. ممکن است با یک اشتباه کوچک کل مسیر را به سمت اشتباه حرکت کنید. یعنی تمام تلاش شما و وقت و انرژی که صرف آن کردهاید، بیهوده میشود و احساس شکست و نا امیدی به شما دست میدهد.
«در فرایند ارزیابی خودتان، دو دستاورد مثبت دیگر هم نصیبتان میشود.» قادری عقیده دارد که وقتی متوجه نقاط ضعف خود میشوید منجربه این خواهد شد تا ایرادهای کاری خود را بگیرید و در گام بعدی تمام سعی خود را بکنید تا آنها را برطرف سازید. همچنین متوجه نقاط قوت خود خواهید شد تا استعدادها و توانمندیهای خود را ببینید و از آن برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید. با شناخت آنها راههای مختلفی برای استفاده از توانمندیهای خود بکار میبرید تا بهتر و سریعتر به اهدافتان برسید.
«هنگامه» همیشه عادت به این داشت که منتظر جبران خوبیهایش باشد و به خاطر انتظاری که بجا و بهحق میدانست، از اطرافیانش گلایه میکرد و روابطش به سردی و جدایی میکشید. هر روز در تلفنهایش یا گفتوگو با دوستانش، فهرست بلندبالایی از بیمهری دیگران پیش رویش بود و مدام آنها را تکرار میکرد. خودش را یک فرد قربانی میدانست و برآورده نشدن انتظاراتش، از او زنی پرخاشگر ساخته بود. اما میگوید از وقتی نسبت به خود یک ارزیابی مفید انجام داده است، متوجه عادات بد خود شده و برای برطرف کردن آن تلاش زیادی کرده است. حال این روزهای هنگامه به آرامش دریا بعد از یک طوفان نیمهشب میماند. او به آرامش درونی رسیده و خورشید در سرزمین تاریک قلبش طلوع کرده است. حالا شعلههای عشق و دوستی در وجودش روشن و پرنور است بیآنکه تندباد گلایهها آن را خاموش کند.
«معصومه» نیز کارمند یک شرکت خصوصی است و همزمان به عنوان طراح و هم به عنوان مدیر اجرایی، انجام وظیفه میکند. اما با وجود صرف انرژی زیاد در محل کارش، به نتیجه دلخواهش نمیرسد و هیچوقت خروجی کار با انتظاراتش منطبق نیست. انگار همیشه یک جای کار میلنگد تا همه زحمات و تلاشهای او به هدر رود.
قادری به این نکته اشاره میکند که بعضی از افراد آنچنان مشغول انجام فعالیت هستند که اصلاً فرصتی برای ارزیابی کردن خود ندارند. این افراد بعد از مدتی متوجه میشوند که پیشرفت چندانی نکردهاند. با ارزیابی کردن خود از کیفیت کارتان مطمئن میشوید. زیرا هرچقدر کار شما از نظر کیفی در سطح بالایی باشد، پیشرفت شما برای رسیدن به اهدافتان به مراتب بیشتر خواهد بود.
افراد موفق زمانی که یک هدف معین برای خود مشخص میکنند، سه گام مهم را برمیدارند. نخست اینکه اهداف خود را شفافسازی و تمام جزئیات آن را مشخص میکنند. در مرحله بعد مسیرهایی که آنها را به هدف میرساند، مشخص میسازند. گام سوم آنها در این فرایند، ارزیابی عملکرد خود در مسیر رسیدن به هدف است.
«گوهر» امسال در آستانه 51 سالگی است و از این میگوید که سالها به جای اینکه رفتارها و عادتهای غلط و نادرست خودش را ارزیابی کند و به اصلاح اشتباهاتش بپردازد، مدام در یک دست نامه اعمالش را گرفته و در دست دیگر، چوب سرزنش را: «مثل دستگاه دیاگ، هر روز در عملکرد خودم عیبیابی میکردم بیآنکه متوجه باشم دیگر اعتماد بهنفسی برایم باقی نمانده بود. دیگران هم همینطور با من برخورد میکردند. پایان هر اتفاق ناخوشایندی، هر خرابکاری و هر دردسری، مرا مقصر معرفی میکردند و این موضوع باعث انزوایم شده بود. سالها در این مسیر نادرست پیش رفتم، اما برگشت خوشیمنی به پشت سرم داشتم و در مسیر دیگری قرار گرفتم؛ ارزیابی خودم نه عیبیابی.»
او ادامه میدهد: هر آدمی یک سری رفتارها و خصوصیاتی دارد که متفاوت از دیگران است. اصلاً قشنگی زندگی به همین تفاوتهاست. نمیشود دائم با خود درگیر بود و خود را سرزنش کرد. میشود رفتارهای غلط را تغییر داد اما نباید با خود جنگید. من در جنگ با خودم، شکست خوردم چون بجای تغییر، دنبال تخریب خودم بودم و به جای ارزیابی، مدام سرزنشگر و تخریبگر؛ مثل یک دشمن درون!