- شنبه 27 مرداد 1403 :: 01:50
چطور میتوانیم فرصت طلایی برای بازگشت به مسیری که روزی آرمانمان بوده، ایجاد کنیم.
نویسنده : سید مصطفی صابری | روزنامه نگار
هدفی که واقعبینانه، در دسترس و فراتر از منافع زودگذر شخصی باشد به زندگی ما جهت و معنا میدهد. معنایی که کمک میکند هر روز با عزم و اراده سراغ چالشهای زندگی برویم، خسته نشویم و ادامه بدهیم. اما گاهی در مسیر روزمرگیهای دشوار زندگی، چنان کم کم از آنچه در سر داشتیم دور میشویم که بعد از مدتی فراموش میکنیم میخواستیم کجا باشیم؟ چه کنیم و حالا در چه جایگاهی هستیم؟ یادمان میرود هر پیشرفتی الزاماً به معنای رشد نیست و هر موفقیت ظاهری مالی یا شغلی، قرار نیست معادل بهتر بودن باشد. با یک داستان جالب سراغ این موضوع میرویم که چطور میتوانیم فرصت طلایی برای بازگشت به مسیری که روزی آرمانمان بوده، ایجاد کنیم.
نوبل دینامیتساز یا…؟
ماجرای اینکه نوبل چطور متحول شد تا بنیادی را برای حمایت از فعالیتهای علمی و پاسداشت فعالیتهای بشردوستانه تاسیس کند،شنیدهاید؟ ماجرا از این قرار است که نوبل یکروز که عزادار برادرش بود سر میز صبحانه روزنامه را باز کرد و با تیتر عجیبی مواجه شد. تیتر روزنامه این بود: «آلفرد نوبل، مخترع دینامیت درگذشت». روزنامه خبر نداشت آن نوبلی که فوت کرده برادر آلفرد بوده نه خودش. نوبل که بابت اختراع دینامیت که در جنگ، جادهسازی، اکتشاف از معادن و… کاربرد داشت پولدار شده بود با دیدن این تیتر به فکر فرو رفت و از خودش پرسید آیا قرار است مردم زمانه خودش و آیندگان او را با همین عنوان «مخترع دینامیت» که میتوانست معادل ویرانی و جنگ باشد به یاد بیاورند؟
تحول جناب آلفرد
آلفرد نوبل در این مقطع تصمیم گرفت دست به یک بازتعریف از خودش بزند که در دنیای تجارت به آن «ریبرندینگ» میگویند تا تصویری از خودش به جا بگذارد که همسو با اهدافش در زندگی باشد. اهدافی که روزگاری برایش مهم بودند. برای همین بنیادی تاسیس کرد تا هرسال جایزهای معتبر را در زمینههای مختلف اهدا کند و باعث نشر علم و صلح شود. هرچند بعدها این جایزه در برخی از بخشها و مصادیقش بسیار سیاسی شد اما لااقل آنچه خود نوبل بهدنبالش بود چیز دیگری محسوب میشد. حالا اگر نام نوبل را بشنوید قبل از آنکه به اختراع دینامیت فکر کنید جایزه نوبل ادبیات، فیزیک و… به ذهنتان خطور میکند. حقیقت این است که نوبل از فرصتی که تصادفاً بعد از فوت برادرش نصیبش شد بهخوبی استفاده کرد تا بهجای ثروت و شهرت ناشی از اختراع دینامیت، سراغ چیز دیگری برود و نامش را با آن ماندگار کند اما آیا همه ما فرصت چنین کاری را داریم؟
فرصتی برای خودمان بسازیم
شاید بگویید این اتفاق برای نوبل سرآغاز یک تصمیم جالب بوده و برای هرکسی چنین فرصتی پیش نمیآید اما لازم نیست منتظر چنین فرصتی باشیم، کافی است خلقش کنیم. چطور؟ فرض کنید فرصت اینرا دارید که یک بیوگرافی خوب از خودتان بنویسید. برخی میگویند متنی برای سنگقبر. اما ما آنقدر ماجرا را غمانگیز نمیکنیم. تصور کنید میخواهید خودتان را به این شکل معرفی کنید: من کسی هستم که میخواستم:
1) فلان هدف را دنبال کنم اما ….
2) در فلان زمینه رشد کنم اما ….
3) تلاش کنم با فعالیت در زمینه …. جهان را بهجای بهتری تبدیل کنم اما …
فهرستی از رویاها، اهداف و مواردی را که روزگاری به آنها فکر میکردید و براساس تواناییتان هدفی در دسترس بودند،بنویسید و در مقابل هر یک اما بگذارید و بنویسید چه برسر آن هدف یا رویا آمد. به یاد داشته باشید قرار نیست با مرور گذشته حسرت بخورید و سرکوفت چیزهایی را که از دسترستان خارج بوده به خودتان بزنید اما قرار است مواجهه بهتری با این داشته باشید که چه اهدافی داشتید و امروز کجا هستید.
حالا دوباره فکر کنید
دستتان را روی بخش سمت راست نوشتهها بگذارید، آنچه در سمت چپ میبینید میتواند بخش کمی از خودشناسی شما باشد؛ مسیری که طی کردهاید و شاید بد نباشد اما براساس ظرفیتتان آرمانی هم نیست. بعد دستتان را روی بخش سمت چپ بگذارید، حالا با آنچه روزگاری براساس هدف گذاری واقعبینانه از خودتان انتظار داشتید روبهرو هستید، آیا میخواهید فاصله بین این دو را پر کنید؟ شاید به نقطه آرمانی نرسید، اما میخواهید تلاش کنید خانواده، اطرافیان، مردم شهر و کشورتان شما را با اتفاقهای بهتری بهیاد بیاورند؟ شما فرصتی شبیه نوبل برای خودتان ایجاد کردید و حالا باید بیشتر فکر کنید که میتوانید با حرکت در مسیر رشد واقعی نه صرفاً پیشرفت شغلی و مالی، معنای بهتر و بیشتری به زندگی بدهید یا نه؟ یا حرکت را ترجیح میدهید یا رکود را؟