- دوشنبه 24 مهر 1402 :: 02:48
بعد از ورشکستگی از عالم و آدم فراریام
نویسنده : دکتر مهدی سودآوری | روانشناس
سوال: مغازه داشتم و زیاد اهل معامله بودم. اعتبار خوبی هم داشتم تا اینکه 2 سال پیش، همه چیزم را از دست دادم. بیکار شدم و گوشهگیر. الان هم از آدم و عالم فراریام. اعتماد به نفس برای شروع دوباره ندارم. در حال حاضر، 28 سالهام. راهنمایی کنید.
پاسخ: مخاطب گرامی، طبیعتا فشار روانی زیادی روی شماست اما اولین چیزی که باید گفت این است که شکست مقدمه پیروزی است. اگرچه این جمله بسیار کلیشهای است و احتمالا همیشه از اطرافیان شنیدهاید اما بیایید قدری این جمله را تحلیل کنیم. بعد از آن هم، چند توصیه به شما دارم.
گذشته را تجزیه و تحلیل کنید
اولین قدم برای شروع دوباره، تجزیه و تحلیل دقیق اتفاقات گذشته است. ببینید کجای کار را اشتباه کردید. معمولا با سرزنش شرایط بیرونی مانند رکود اقتصادی در کوتاهمدت آرامش می یابید؛ اما همین آرامش ظاهری انگیزه اقدام دوباره شما را خواهد گرفت زیرا اگر علت شکست شما شرایط نامساعد بوده است پس الان هم کاری نمیشود انجام داد. با پذیرش اشتباهات خود ناراحت میشوید و درد خواهید کشید اما همان به اصطلاح برخوردن باعث ایجاد انگیزه برای جبران گذشته میشود.
برای شروع دوباره معطل نکنید
گفتهاید اعتمادبهنفس برای شروع دوباره ندارم. برای شروع دوباره برنامهریزی دقیق انجام دهید. کارها را به قطعات کوچک قابل انجام تفکیک کنید و گام به گام پیش بروید. یک رویای بزرگ همانقدر که شیرین است، دست نیافتنی هم است. برای ایجاد انگیزه در خود، تصور کنید که به آنچه میخواهید رسیدهاید و دارید طعم شیرین موفقیت را تجربه میکنید؛ اما همزمان به مشکلات و موانعی که باید حل شود نیز فکر کنید. این تفکر همزمان باعث ایجاد انگیزه در شما میشود. در ضمن شروع کار جدید سختترین بخش آن است مانند پریدن در استخر سرد. هر قدر معطل کنید کار سختتر میشود اما اگر یکباره شیرجه بزنید، تمام شده است و به سردی آب هم عادت خواهید کرد. شنبه آینده هیچ وقت از راه نمیرسد؛ بنابراین بعد از خواندن این مطلب، دست به کار شوید.
به گوشهگیری پایان دهید
اگر به این خانهنشینی ادامه دهید، قطعا دچار افسردگی شدید خواهید شد. فکر کردن زیاد به گذشته مانع پیشبرد آینده میشود. اگر افکاری مانند این که من بیعرضه هستم، من توانایی هیچ کاری را ندارم، بهتر است بمیرم تا دیگران از شر من خلاص شوند دارید؛ قطعا به یک روانشناس مراجعه کنید. این افکار منفی و اشتباه فقط ناشی از افسردگی است و واقعی نیستند. همانگونه که گلودرد و تب از عوارض سرماخوردگی هستند، خلق پایین و افسردگی هم مانند سرماخوردگی یک بیماری است؛ بدین معنا که شما مسئول ایجاد آن نیستید. این فکر که چون من ضعیف هستم دچار ناامیدی یا افسردگی شدهام، یک فکر اشتباه دیگر ناشی از بیماری است. هر انسانی تحت هر شرایطی امکان ابتلا به این عوارض را دارد.